2777
2789

عاقا یکم‌از خصوصیاتشون رفتارشون درطول روز میگید چیکار میکنن 

مثلا چقدر برنامه کودک‌میبینن چقدر باشما حرف میزنن چقدر شما حرف میزنید باهاش چقدراذیت میکنن دعواشونم میکنید ب حرفتون گوش میدن 

غذاخوردنشوندچجوریه بدغذان یا نه 

من درطول روز اصلا باهاش بازی نمیکنم صب سحر خیز من‌خوابم برنامه کودکش و‌میبینه تابیدار بشیم‌براکارخونه خیلییی زیاد ب حرفم گوش میده ولی جدیدا خیلیی پرحرف شده من حوصله حرف زدن باهاش زیاد ندارم خیلیی شوال میپرسه هی جواب میدم دیگه چرت و‌پرت‌میگه هرچی میخوام‌قانعش کنم ساکت باشه نمیشع از تاریکی خیلی میترسه شب اتاقش اصلا نمیخوابه چراغ روشنم‌نمیخوابه بااینکه از‌نوزادی جدا از خودمون خوابوندمش چندوقت عجیب اذیت میکنه و‌غر میزنه اتاق ما بخوابه ک‌من قبول نمیکنم تا وقتی ما نخوابیم اصن‌نمیخوابه الان بزور خوابوندمش هی حرف میزد غرمیزد گریه کرد ک‌نخوابه دیگ دعواش کردم ک خوابید باز عذاب وجدان کوفتی گرفتم‌بخدا خیلی خسته شدم دلم‌ارامش میخواست خیلیی زیاد همش درخواست داره همه چی براش بخریم هرچیم‌میخرم‌دقیقا روز اول فقط ببعدش هی باز ی چی دیگ‌میخواد اصرار میکنه  ولی خیلی خراب میکنه وسایلش

همه بچه های کوچه همسنش میان جلودر بازی میکنن هرچی‌بهش‌میگم اصلا نمیره روابط اجتماعی ضعیفی داره بشدت بدغذاست بادمجون گوجه پیاز سیب زمینی فلفل دلمه هویج سیر روغن و‌کره و‌شیرو‌ماست گوسفندی نمیخوره 


پدر پشتم‌شکست از رفتن تو/پدر شادی تموم شد توغم‌تو  همیشه بزرگترین آرزوم این بود پاهای بابام و‌ببوسم ولی هیچوقت روم‌نمیشد خجالت میکشیدم روزی که تو‌سردخونه دیدار آخرم بود نشستم کف سردخونه و‌چنددقیقه بی وقفه پاهاش و‌بوسیدم بدون هیچ‌خجالتی بدترین لحظه عمرم بود که از خودم تاهمیشه متنفر شدم توروخدا هیچوقت هیچوقت خجالت نکشید از بوسیدن دستای پدرمادرتون‌نذارین خدای نکرده ی روز این نوع بوسیدن تجربه کنید.درسته بعد بابام نفس میکشم ولی زندگی نمیکنم اصلا فقط به اجبار روزهامیگذره چون چاره ای ندارم ولی وقتی تموم جانم دیگه روزمین نیست منم نیستم روحم‌نیست جسمم که ادامه میده هیچوقت دیگه ادم قبل نمیشم🖤🥀خیلی دلتنگتم بابای مهربونم بابای خوبم خیلی قلبم تحمل این حجم دلتنگی نداره🥀🥀🥀

میشه برای سلامتیم ۳تاحمدبخونید♥️ هرکس خونداین پست رو لایک کنه لطفا 🙏🥺

اگه بین دو انتخاب مردد بودی شیریاخط بنداز ، مهم نیست شیربیاد یاخط مهم اینه وقتی که سکه داره تو هوا میچرخه میفهمی دلت بیشتر میخواد شیربیاد یا خط ...

پیتزا ک میخریم یه مشت فلفل دلمه کنار ظرف گذاشته جدا کرده😂و هی غر میزنه

قشنگ معلومه مال دختر منه

برا اون تیکه آخر ک گفتی بد غذاس

اگه منو دیدی حتما بهم یادآوری کن قول دادم لاغر کنم🥲وزن فعلی 3 رقمی.... تاریخ 20/8/1403 وزن هدف اولیه 97....لطفا بهم کمک کن و انگیزه بده دوست مهربونم❤

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

دختر من ۶ سال و نیمشه

به شدت شیطون و سربه هوا و هوش به بازی

۹۰ درصدر به حرفم گوش نمیده

به ندرت غذا میخوره

کم میخوابه

خیلی کارتون میبینه

خیلی حرف میزنه

منم زیاد اهل بازی نیستم و با خواهرش بازی میکنه

شبا قبل خواب براش کتاب میخونم و گاهی از احساسات طول روزمون حرف میرنیم


دختر منم هرروز یه چیز جدید میخواد . دیوونم کرده


اجتماعیه اما خیلی هم با بچه ها دعواش میشه

برای خوابش تو هم باهاش برو تو اتاق خوب کنار دراز بکش تا بخوابه بعد پاشو برو تو اتاق خودتون

پسر من ۷ سالشه باید حتما پیشش باشم تا بخوابه.بعضی شبا حال داشته باشم براش از کتاب یه داستان میخونم بعدش دیگه خاموشی میزنم 

بد غذاست .سر صبحانه خوردن هر روز روانیم میکنه دهنشو باز نمیکنه اصلا

خیلیم پر انرژیه .جدیدا هم لجباز شده و دعواش میکنیم میره اتاقشو بهم میریزه 

دختر من هشت و خورده ای سالشه ،این مواد غذایی که گفتی معمولا بچه ها دوس ندارن ،روابط اجتماعی ش از اولم خوب بود عاشق اینه من‌اجازه بدم بره حیاط با بچه  ها بازی کنه مثلا که من‌معمولا نمیزاشتم از اول ،تو اتاق ش خوابیدن و اصلن مشکلی نداره ،خودش معمولا تا یازده دیگه شب بخیر میگه میره می‌خوابه الان‌چند ساله،فقط به موقع هایی اصرار داره مثلا هفته ای یه بار پیش ما بخوابه ،راجع به خرید دقیقا همینه، هر لحظه دلش میخواد یه جیزی بخره من اینو بیشتر تقصیر شوهرم‌میدونم که معتقده بچه است بزار خوشحال باشه همین چند ساله ،پر حرف به شدت از اول بود و راجع به همه چیز سوال زیاد داره همیشه ،ولی خب خیلی تایم از روز و تو اتاق خودشه بازی سی دی کتاب ،یه تایم کوچولویی خواهر بزرگش باهاش بازی میکنه ،یه تایمی هم باباش بیشتر من کمتر 

این روزا از رو  نداری عاشق و معشوق میشن                           من یه لیلی‌میشناسم مهرشو از مجنون گرفت

یه پسر 5 ساله و یه دختر 6 ساله الان پیش من هستن ، هوا وقتی روشن میشه اینها هم میخوابن ، دختره الان داره کارتن نگاه میکنه تو یوتیوب ، پسره هم در حال خوردن چیپس ، هر روز بیرون میرن ، هر روز پارک میبرشون ، روابط اجتماعی که معمولی هست ، سعی میکنم تو پارک با همسن های خودشون بازی کنن روابط اجتماعیشون خوب بشه ، دستشویی تو حیاطه دختره خودش میره میاد ولی پسره خیلی از تاریکی میترسه تنهای جرات نمیکنه دستشویی بره تو شب ، غذا پسره خیلی خوب میخوره ولی دختره خیلی بد غذا میخوره و به زور باید بهش غذا داد واسه همین پسره قدش از متوسط بلندتره و دختره از حداقل کمتره 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز