داروهاشو که میخوره بیشتر به خاطر اینکه استرس داره
به خدا اصلا شلوغی هم نکرد با اشتیاق به همه جا نگاه میکرد رو دیوار یدونه گل بود کند داد به من برگشته میگه بچه نباید این کارو کنه
بعدشم پسرعمه اش سال ۹۶اونجا رفته پیش دخترم هنوز بدنیام نیومده بود اونموقع عکسشو دید با خوشحالی گفت مامان ابوالفضل