2777
2789
عنوان

داستان من در سی و چهار سالگی

590 بازدید | 19 پست

همیشه فکر میکردم چرا بعضی آدما خودشونو تو جوب خفه میکنن چرا خودشونو تو حوض آب  میندازن چرا از شدت ناراحتی سم میخورن چرا از خونه آقاشون فرار میکنن آقایی که یه عمر سر سفره ش نشستن و رشد کردن چرا ؟ چرا گاهی در و دیوار خونه پدری رو قلبت فشار میاره ؟ اونم خونه ای که سی و اندی سال درش زندگی کردی دیگه قشنگ میدونی کی می‌ره کی میاد کی لوله آبش میگیره کی میترکه یه عمر بغل دست ننه ت آشپزی کردی صبح به صبح به مرغ و خروسا دونه دادی ولی چرا اون خونه ای که همه عمرت گذشته بازم احساس می‌کنی مهمونی ؟؟؟؟

من که همچین حسی ندارم چرا حس کنی مهمونی؟ خونه خودته

ما چه می‌دونیم کسانی رو که امروز می‌بینیم،  با چه حالی سرِ پا هستن ..پس یا مهربون باشیم یا "ساکت"/گاهی به خودت حق بده! حق بده از میان تمام روزهای ماه و سالت، روزهایی را خسته و غمگین باشی، حق بده از میان تمام مسیرهای مورد علاقه‌ات، چندتایی را نروی و از میان تمام مقصدهای مورد انتظار، چندتایی را نرسی! حق بده گاهی هم موفق نشوی، شکست بخوری، در جا بزنی، سقوط کنی. تو انسانی و لبریزی از احساسات انسانی، تو انسانی با توان و زمانی محدود، تو انسانی و طبیعت تو ایجاب می‌کند که غم و شادی، موفقیت و شکست و خیر و شر را توامان داشته‌باشی.

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



من که همچین حسی ندارم چرا حس کنی مهمونی؟ خونه خودته

بعضی وقتها  آدم. حس. میکنه  مهمونه

فقط 11 هفته و 5 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
😍😍😍😍  روزای خوبی  در راهه       تیکر بارداری نیست                         قبل از  صفر شدن تیکر با ارزوم میرسم امسال سال منه😍😍😍😍😍😍😍 مطمئنم

چرا فکر می‌کنی دیگه مال اون خونه نیستی مگه تو دختر اون خونه نبودی چراغ خونه نبودی 

؟ مگه یه عمر جورابهای آقات رو نشستی پس چرا ؟ چرا دیگه پیش همون آقا و ننه ت هم عزت نداری ؟ 

منی که یه عمر مطیعشون بودم منی که یه عمر از بقال و چقال و هر چی مرد غریبه بود رو گرفتم و آخرش اینجوری شد 

من ۲۲ سالمه اصلا حس خوبی نداریم

حسیو دارم ک شاید یه ۴۰ ساله خونه باباش نداشته باشه 

همش میدونم اضافی ام وقتی توهین میکنه میگ فامیل میگن هیچ گوهی نشوی  وقتی بخاطر حرف فامیل کتک میخورم

وقتی میگ ت  یکی دهنتو ببند نظر نده

کاش پول داشتم تا یه لحظه  هم نمونم

بعضی وقتها آدم. حس. میکنه مهمونه

حس اشتباهیه هیچ جا امن تر از خونه پدری نیس البته اگه پدر واقعا پدر باشه ها

ما چه می‌دونیم کسانی رو که امروز می‌بینیم،  با چه حالی سرِ پا هستن ..پس یا مهربون باشیم یا "ساکت"/گاهی به خودت حق بده! حق بده از میان تمام روزهای ماه و سالت، روزهایی را خسته و غمگین باشی، حق بده از میان تمام مسیرهای مورد علاقه‌ات، چندتایی را نروی و از میان تمام مقصدهای مورد انتظار، چندتایی را نرسی! حق بده گاهی هم موفق نشوی، شکست بخوری، در جا بزنی، سقوط کنی. تو انسانی و لبریزی از احساسات انسانی، تو انسانی با توان و زمانی محدود، تو انسانی و طبیعت تو ایجاب می‌کند که غم و شادی، موفقیت و شکست و خیر و شر را توامان داشته‌باشی.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز