داستان من در سی و چهار سالگی صفحه 2

مدیر

عضویت: 1403/03/16

تعداد پست: 1004

همیشه فکر میکردم چرا بعضی آدما خودشونو تو جوب خفه میکنن چرا خودشونو تو حوض آب میندازن چرا از شدت ناراحتی سم میخورن چرا از خونه آقاشون فرار میکنن آقایی که یه عمر سر سفره ش نشستن و رشد کردن چرا ؟ چرا گاهی در و دیوار خونه پدری رو قلبت فشار میاره ؟ اونم خونه ای که سی و اندی سال درش زندگی کردی دیگه قشنگ میدونی کی می‌ره کی میاد کی لوله آبش میگیره کی میترکه یه عمر بغل دست ننه ت آشپزی کردی صبح به صبح به مرغ و خروسا دونه دادی ولی چرا اون خونه ای که همه عمرت گذشته بازم احساس می‌کنی مهمونی ؟؟؟؟

1403/04/07

16:15

2 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

دخترتنها_۶۸

مدیر استارتر

عضویت: 1403/03/16

تعداد پست: 1004

به هرحال بچه اون خونه این و وظیفه نگهداری از شما رو دارنراحت باش

ممنونم عزیزم

1403/04/07

16:25

1 نفر لایک کرده اند ...

asemanabi1400

عضویت: 1402/03/06

تعداد پست: 4949

متاسفانه به خاطر جامعه ی پسردوستی که داریم

والا خانواده شوهر من پسر جایگاهش پایین تره

اصلا دخترا رئیس خونن عجیبن عجیب

نظران اونا مهمه و باید اجرایی بشه اما پول رو پسرا میدن

تنها جای عجیبی که دیدم اینجاست

1403/04/07

16:26

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.