من طی یک تصمیم ناگهانی موهاشو تراشیدم 😆
شب که شوهرم اومد خونه و دخملشو دید میخندید میگفت مامانی چیکارت کرده
دخترمم خوشحااال همش میخندید
از همون روزها اینقدر عکس و فیلم دارم
مادرشوهرم میگفت آخی گناه داشت چرا اینجوریش کردی موهاش زبر میشه و فلان ، منم گفتم چکارش کردم خیلی هم خوشکل و مامانی شده😂 هی انرژی منفی میداد😃