یدونه از این سوسک قهوهوای گنده ها از ۲ سانتی پام رد شد با شاخکای دراز
منم فوبیای سووووسک
یه جوری جیغ زدم همسایه بغلی زنگ زد حالمو بپرسه دوستیم
وایییی هنوز تنم میلرزه🥲🥲🥲💔💔💔
با اسپری کشتمش🥲
من الان شب چجوری تو این اتاق سوسکی بخوابممم وووییی
حس میکنم حنجرم و قفسه سینم درد میکنه هنوز🥲🥲🥲