با برادرت که تعارف نداری
بگو میگفتی بیام دستشویی بشورمتون
بگو تمیز تحویل دادیم
تمیز تحویل بدین
بگو حداقل کاری که میتونم بکنم بیام کمکتون به زن ت بگو بغل شوهر خوابیدن بلدی تمیزکاری م یاد بگیر
داداشت فردا چطور میخواد با این بره زیر یه سقف ۲۰ روز یه زندگی رو نتونسته جمع کنه
من از روز اول ازدواجم منطقی و عاقل برخورد کردم.سیندرلا هم بودم برا شوهرم ناز داشتم نه خانوادش.اتفاقا از الان جلوش واینستن بعدا اصلا نمیتونن.ایشون داره گربه رو دم حجله میکشه.اوایل رابطه هرجور باشه تا اخر همونه.مردم کنیز خانه زاد پدری عروس نیستن که بریزه بپاشه پشت سرش جمع کنن
من باشم سکوت میکنم به خاطر داداشم
اون‌بنده خداها دارن از مکه میان باید خونه تمیز باشه
داداشت زنگ بزن بگو میخوای خدماتی بگیری تمیز کنه خونه رو بتوپ بهش بگو زنت عرضه ندارع خونه زندگی‌جمع کنه کمک کردنم بلد نیست؟چقدر تو مخه دختره بگو خونه خودتم اینجوری میخوای زندگی کنی؟
نه دیگه نمی‌خورم
گاها ممکنه چند بار در سر بیاد سراغم اما جور بدی میست‌مثلا یکبار باید پروژه ای رو میرسوندم ...چند روز درست نخوابیدم بعد برگشت.ولی خب زود با قرص کنترل شد.نکران نباش.
استرس چی رو داری؟مشکل عجیبی نیست...ایشالا زود خوب میشی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز