یه دختر خاله داشتم اسمش ملیکا بود🙂 دوسال از من کوچیک تر بود سرطان خون داشت
انقدر بازی میکردیم باهم سال ۹۷ حالش خیلی بد شد😭😭😭هرچی میخورد بالا میآورد پدرش معتاد بود خاله ام خونه مادر بزرگم بود آخرشم تو جاده قم تهران خاله ام ملیکا رو میبرد بیمارستان که فوت کرد 😭😭🥺فرض کنید یه مادر تنها ساعت ۴ ۳شب تو جاده بچه اش بمیره و با امیدی که نمرده باشه برسونتش
بیمارستان😭😭😭
پدر بزرگم روز جمعه سال ۹۸ فوت کرد مادر بزرگم از صبح براش غذای مورد علاقه شو درست کرده بود بیچاره زمین گیر بود اون روز جمعه با پدر مادرم داشتیم در رابطه مسافرت حرف میزدیم آهنگ گوش میدادم که یدفعه مادر بزرگم زنگ زد و گفت بیا بابا حالش بد شده بابام که رفت فهمید فوت کرده پدرش 😞😞
یه دوست خانوادگی داشتیم خیلی مهربون بود سر یه دعوا از مون جدا شد
ولی اس میداد
راست یا دروغ نمیدونم فهمیدم سرطان معده گرفته
خطش واگذار کرده
طلبکار داشت البته تا همین زمستان پارسال تا تابستانش همش پیام میداد ولی دیگه اثری ازش نیست نمیدونم مرده یا نه😭😭😭😭
به قول اون آهنگه دوباره دل هوااای با تو بودن کرده😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭