2777
2789
عنوان

چجوری خبر فوت پدرتون‌بهتون‌دادن🖤🖤🖤

| مشاهده متن کامل بحث + 6629 بازدید | 156 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

روحش شاد خدا صبرت بده🖤


اگر ایران بجز ویرانسرا نیست/من این ویرانسرا را دوست دارم.اگر تاریخ ما افسانه رنگ است/من این افسانه‌ها را دوست دارم.نوای نای ما گر جانگداز است/من این نای و نوا را دوست دارم.اگر آب و هوایش دلنشین نیست/من این آب و هوا را دوست دارم.به شوق خار صحراهای خشکش/من این فرسوده پا را دوست دارم‌من این دلکش زمین را خواهم از جان/ من این روشن سما را دوست دارم.اگر بر من ز ایرانی رود زور/من این زور آزما را دوست دارم.اگر آلوده دامانید، اگر پاک/من، ای مردم، شما را دوست دارم

مناسفم درک میکنم خیلی سخته  خدا رحمتشون کنه منم این روزا رو تجربه کردم با این تفاوت بابا من مشکلی نداشت بیمار نبود یه شب خوابید و فرداش ک بیدارش کردم بیدار نشد 💔💔خودم بالاسرش بودم خودم دستاشو گرفتم چرا بیدار نمیشه صداش زدم 💔

کامنت منم خوندی 😭؟ میتونستم بابام رو ببوسم لمس کنم روم نشد ...

بابای منو با آسانسور آوردن پایین تو کیف مشکی گذاشته بودنش ...سریع بلند شدم رفتم به پرستار گفتم بذار ببینمش گفت مامانتو صدا نکن اون خیلی دادوبیداد میکنه .‌..زیپ رو باز کردم آروم کنارش گریه کردم 

خدا همه رفتگان رو بیامرز

من بابام۶۲سالشه ازپارسال بخاطر شکستی که خوردم هرشب کنارم میخوابه

تصورشم وحشتناکه

اگر طوریش بشه منم میمیرم

چون بابام بامن بیدارمیشه میخوابه غذامیخوره خرید تفریخ بیرون مهمونی همش بامنه 

خدایاهیچوقت دخترخاله نامردموونامزدمونمیبخشم،نامردی خیلی سخته😔کاش میمردم یاباغریبه ازدواج میکرد😔من برج۸نامزدم اومد خواستگاری وبرام انگشتراوردن ونشون شدیم وقراربود7.7عقدکنیم هروقت میرفتم بیرون تنهانمیرفتم یکباردخترخالموبردم برج۱ اونجاعاشق نامزدم شد ومخ شو زد خردادماه همش بحث میکردباهام ونامزدم۹خردادبامن بحث بدی کردوقهرکرد۱۷خردادبهش پیام دادم ازدلش دربیارم ۲تاخطش خاموش بودمثل دیونه هاشده بودم میرفتم محل کارش ببینمش هعی دنیا💔🖤تاشهریورماه پیداش شدگفت بیاببینمت انگار دنیاروبهم دادن کاش نمیرفتم بهم گفت عاشق دخترخالمه ومیخوادتش و۲۷شهریور عقدش کرد😔😔دلم شکسته نمی بخشمشون😭😭🖤💔💔💔❤️‍🩹برام دعاکنیدحالم خوب بشه❤️‍🩹💔واسه داداش گلمم دعاکنیداون عاشق دخترخاله اخریم بود(خواهرهمین نامرد) که بااینکاری که خواهرش کرد متاسفانه عقدداداشموودخترخالم بهم خورد حال داداشم خیلی بده...

۸سالم بود بچه مدرسه ایی بودم صبح خواب بودم ظهرانه بودم 

بابا سفر کاری بود تلفن نداشتیم شماره تلفن همسایه دادیم برا ارتباط برقرار کردن بعد همسایه اومد گفت با شما کار دارن آقا سید ظاهرا سکته کرده بعدم که فهمیدیم سکته قلبی کردن و الباقی قصه .......

خدا یاور تنها ترین تنهایان است

بابام ۱۸ روز توی،کما بود 

ما خواب بودیم 

پسردایی احمقم ساعت چهار صبح زنگ زد خونمون 

مامانم گوشی رو برداشت 

دید خوابیم گفت حال و احوال میخواستم کنم 

من شککردم زنگ زدم بیمارستان 

گفتم اقای فلانی حالش چطوره 

پرستاره گفت اقای فلانی مرحوم شدن 


انقدر احمق بیشعور بود پسر داییم 

نکنه داییم اینا گفته بودن صبح بشه بریم اینا صبحونه بخورن اروم اروم بگیم 

این برداشته گوشی رو زنگ زده مردک ۵۰ سالش بود اون موقع عقل نداره چه جور خبر،بدن 


به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰
بابای منو با آسانسور آوردن پایین تو کیف مشکی گذاشته بودنش ...سریع بلند شدم رفتم به پرستار گفتم بذار ...

روح همه ی بابا هایی که اینجا بچه هاشون یادشون کردن شاد باشه 

لایک نکنید .توروخدا 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز