2777
2789
عنوان

هدف زندگی

227 بازدید | 22 پست

بچه ها سلام 

من خیلی آدم اهل مطالعه ای هستم و تقریبا تو همه رشته ها بجز ریاضی و فیزیک انواع مقالات خارجی و هزاران هزار جلد کتاب از همه نویسنده های مطرح خوندم،

مسأله سر این نیست بگم من بیشتر بلدم، اتفاقا هرچی بیشتر بخونی میفهمی کمتر بلدی

مسأله من هدف از زندگیه

تاحالا شده عمقی بهش نگاه کنین؟

نه از دید افسرده ها، نه!

به دنیا میای برات یه روتین مشخص میشه باید درس بخونی، تا دیپلم که اکثرا درکی از اینده نداریم و دنبال لذت طلبی میوفتیم،

بعدش میشه کنکور که خیلی ها سلامت جسم و روانشون رو روی رتبه میزارن، کلی کلاس برو یا نرو، بعدش فارغ التحصیل شو، برا ما پسرا تازه تا میخوایم بگیم آخیششش، باید دو سال بری خدمت

خدمتی که نداشتنش لنگت میکنه بعضی وقتا، ولی بیشتر وقتا نمیتونی کارتت رو حتی باهاش یه چیپس بگیری!

بعدش گیر بند پول میوفتی یا پارتی یا مشاغل حمالی مفت و بی مواجب، اوکی اونم سی سال میری میای تو این شرایط که شکم خودت سیر کنی، ازدواج بماند که برای خیلیا دیگه آرزو شده مثل خونه دار شدن، ماشین دار شدن

اصلا همه اینام به دست آوردی

یه بچه به دنیا میاری، بعدش منتظری کی سکته بزنی تا بزرگش کنی، بعدشم مفت مفت میریزی زیر خاک

اگه خیلی مهم باشی تا چهل شب یادت باشن، بیشتر میان تو مراسم دو لپی میخورن و چهارتا بحث میکنن و میرن پی کارشون،

تفریح مسافرت خوش گذرونی هم تو ایران نیست مگه دراک که یخورده بتونی شرایط رو حمل کنی

بعدشم میمیمری و تا یه مدت خاطره میشی و آدما یادشون میره

بقول استاد پناهی، مردن من مردن یک شاخه گل نبود،تورو به خدا بود؟

راجب اون دنیا و ... نگین که سیرتا پیازشو توی 5 سال مطالعه فهمیدم فقط برای کنترل مردم و خفه کردنشون و خراج و پول گرفتن و ...

خب اگه قراره من فرتی بیوفتم بمیرم سریع، چه اررش داره تکرار این لوپ یا چرخه و دور باطل، بماند تمام بدبختی ها و افکار و نابه هنجاری های فکریمون منتقل میشه نسل بعد

رباتیم؟

برده ایم؟

چه کوفتی هستیم؟

یا مثلاً بجای پراید مثلا دنا سوار شی

چه حسن کچل چه کچل حسن

بخور بخواب عین گاو و کار

اخرشم مرد باشی میگن فلان فلان شده هیچی جا نزاشت 

 زن هم باشه خلاصه ش میکنن تو حجاب و قوری ...

یادمه با ارشد رفتم دانشگاه زبان تدریس کنم گفت ساعتی 10 هزار

اومدم آموزشگاه بعد 40 روز 3 کلاس داشتم تو هفته 300 هزار بهم دادن

بورسیه هم شدم گفتن بچه خر کیه خرجش کنیم

یه تایلند مونده برم برا تدریس اونم از هواش بگیر تا غذاش و ... همه منو یاد چهاراه بمبئی میندازه

الانم اسنترا100 میخورم توان داشته باشم ولی زندگی به چه قیمتی 

بهم خنديدن چون متفاوت بودم! بهشون خنديدم چون همه شون مثل هم بودن!

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


توی مدتی که زنده‌ایم، چیزایی که میخواهیم رو به دست بیاریم، عشق رو تجربه کنیم، زمین خدا رو بگردیم و ببینیم. به بقیه آدمها نگاه کنیم و لبخند بزنیم وحس خوب بدیم. برای هر نفس خدا رو شکر کنیم.‌اینا هدفن. 

افسردگی هم جزئی از زندگیه، همون‌طور که خوشی و شادی بخشی از زندگیه.

هر مسیری جواب نداد، مسیر دیگه رو واسه زندگیمون انتخاب کنیم. سخته ولی شدنیه

سختی‌ها انگیزه هستن برای رشد و رسیدن نازنینم🌱

یک متنی میخوندم میگفت زندگی مثل یک رقصه باید از هر لحظه اش لذت برد وقتی داری میرقصی به این فکر نمیکنی که کی تموم میشه یا تهش چی میشه . زندگی هم همینه هدف خاصی نداره فقط باید سعی کنیم از هر لحظه اش لذت ببریم

بیدار شو ...

شما که میگی پنج سال مطالعه کردی پارسال تابستون یه اتفاق مهم و تلخ توو زندگی یکی از نزدیکانم افتاد که وقتی بهش خبر میدن حالش بد میشه و میبرن بیمارستان. من چند روز قبل این اتفاق خوابشو دیدم. این که ادم تووی خواب از اینده با خبر میشه اینو چجوری توضبح میدین یا توجیه میکنین

آدم وقتی جوان است به پیری جور دیگری فکر می‌کند. فکر می‌کند پیری یک حالت عجیب و غریبی است که به اندازه‌ی صدها کیلومتر و صدها سال از آدم دور است. اما وقتی به آن می‌رسد می‌بیند هنوز همان دخترک پانزده ساله است که موهایش سفید شده، دور چشم‌هایش چین افتاده، پاهایش ضعف می‌رود و دیگر نمی‌تواند پله‌ها را سه تا یکی کند. و از همه بدتر بار خاطره‌هاست که روی دوش آدم سنگینی می‌کند.».   از کتاب چهل سالگی ناهید طباطبائی
شما که میگی پنج سال مطالعه کردی پارسال تابستون یه اتفاق مهم و تلخ توو زندگی یکی از نزدیکانم افتاد که ...

ترشح DMT عزیزدل، راجبش بخون خیلی 

بهم خنديدن چون متفاوت بودم! بهشون خنديدم چون همه شون مثل هم بودن!
بله درسته راست میگی  منم افسردم حوصله نداشتم همسو بخونم  ولی تا جایی ک خوندم حق با توعه

هعی، میگن هرکس بامش بیش برفش بیشتر ، کاش مثل اینا بودم که یه لاک میزنن تو دنیاشون انقلاب میشد

بهم خنديدن چون متفاوت بودم! بهشون خنديدم چون همه شون مثل هم بودن!
هعی، میگن هرکس بامش بیش برفش بیشتر ، کاش مثل اینا بودم که یه لاک میزنن تو دنیاشون انقلاب میشد

 چ جالب 😂اتفاقا دیروز خواستم لاک بزنم حالم خوب بشه ، زدم خوب نشد ،هم از دستم افتاد  شکستمش ،الان هم لاک ندارم ،هم حالم خوب نیست 

آخرش هیچه هرچقدم بحث فلسفی و مذهبی کنیم   آخرت و نتیجه اعمال بازم ما یه نفر میان میلیارها انس ...

خب اخه این منطقیه یه درخت کال میوه بده بعد انسان یه سیب بخوره یه عمر چوب تو ماتحتش کنن؟! همچنین داستانی رو برا بچه ها هم بگیم میخندن،

همه چیز دروغه حتی تو حتی من

طرف دو میل کتامین میزنه خودشو فراموش میکنه

کلا وارد زندگی و دنیای موازی میشه

از کجا معلوم اون واقعیت نباشه یا از کجا معلوم تو شبیه سازی نباشیم ما

بهم خنديدن چون متفاوت بودم! بهشون خنديدم چون همه شون مثل هم بودن!
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز