سوالم تودجای عمومی اینجا درست نیست ممکن اقا بیاد ولی واقعا چگجای نبود بپرسم
واقعا دیگه مثل قبل نیست رحم
نمیدونم چجوری بگم تغییر میکنه
من همیشه کاپ استفاده میکردم
الان همون کاپ همیشم وگذاشتم اومد پایین انقد حالم بد شد کلی گریه کردم
۲۵روز زایمان کردم
پدر پشتمشکست از رفتن تو 🥀پدر شادی تموم شد توغم تو🥀پدر اونهمه حرفات کجا رفت🥀همه رفتن بعداز رفتن تو🥀پدر تنها شدمتنهایی سخته😭😭بابای نازمبابای قشنگمدلمبرات تنگ شده خیلیییی دلمبرات تنگه لعنت به روزی که رفتی لعنت به لحظه ای که برااخرین بار پاهات وبوسیدم لعنت به لحظه ای ک نشستم تا روی صورت ماهت خاکریختن لعنت به همه لحظه هایی که تونیستی اخ که پشتم شکست بعد تو همه خوشیمون باخودت بردی🖤🖤🖤
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
پدر پشتمشکست از رفتن تو 🥀پدر شادی تموم شد توغم تو🥀پدر اونهمه حرفات کجا رفت🥀همه رفتن بعداز رفتن تو🥀پدر تنها شدمتنهایی سخته😭😭بابای نازمبابای قشنگمدلمبرات تنگ شده خیلیییی دلمبرات تنگه لعنت به روزی که رفتی لعنت به لحظه ای که برااخرین بار پاهات وبوسیدم لعنت به لحظه ای ک نشستم تا روی صورت ماهت خاکریختن لعنت به همه لحظه هایی که تونیستی اخ که پشتم شکست بعد تو همه خوشیمون باخودت بردی🖤🖤🖤
طول میکشه تا رحم جمع بشه داخل اب انار بشین چند بار البته بعد قط خونریزی
غلام همت آنم که زیر چرخ کمبود ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است /دوتا گل پسر دارم ممنون میشم برا سلامتی وعاقبت بخیریشون صلوات بفرستی اگه فرستادی لایک کن منم بفرستم
شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
یعنی بدمرور درست میشه ویعنی ب حدی حالم بد شده وقتی کاپم اومد پایین😭😭
پدر پشتمشکست از رفتن تو 🥀پدر شادی تموم شد توغم تو🥀پدر اونهمه حرفات کجا رفت🥀همه رفتن بعداز رفتن تو🥀پدر تنها شدمتنهایی سخته😭😭بابای نازمبابای قشنگمدلمبرات تنگ شده خیلیییی دلمبرات تنگه لعنت به روزی که رفتی لعنت به لحظه ای که برااخرین بار پاهات وبوسیدم لعنت به لحظه ای ک نشستم تا روی صورت ماهت خاکریختن لعنت به همه لحظه هایی که تونیستی اخ که پشتم شکست بعد تو همه خوشیمون باخودت بردی🖤🖤🖤
۲۵ روز !!! هنوز بزار عرقت خشک بشه ،دروغ نمیگم واقعا تغییر میکنه ولی اینجوری هم نمیمونه جمع میشه تا ح ...
خب بهتراز این حالت بشه خیلی حال بد شد😭
راهی هست ک بهتر بشه ثرزش خاصی
پدر پشتمشکست از رفتن تو 🥀پدر شادی تموم شد توغم تو🥀پدر اونهمه حرفات کجا رفت🥀همه رفتن بعداز رفتن تو🥀پدر تنها شدمتنهایی سخته😭😭بابای نازمبابای قشنگمدلمبرات تنگ شده خیلیییی دلمبرات تنگه لعنت به روزی که رفتی لعنت به لحظه ای که برااخرین بار پاهات وبوسیدم لعنت به لحظه ای ک نشستم تا روی صورت ماهت خاکریختن لعنت به همه لحظه هایی که تونیستی اخ که پشتم شکست بعد تو همه خوشیمون باخودت بردی🖤🖤🖤