تو ی گروه هستیم و فعالیت فرهنگی برا استانمون انجام میدیم خودجوش ۱۰۰ نفری هستیم.
بعد شهر ما خیلی داره ی جاهایی بهش ظلم میشه و .. اعتراض ک میکنیم هم همه اونا با هم میگن شما خود خواهید و ...
ی پسره هست از ی شهر دیگع خیلی مغروره از اولش ازش خوشم اومده بود. دوستش داشتم دلم میخواست کم کم با هم اشنا شیم.
اما خیلی مغروره چند شب پیش سر همین مسعله شهرامون تو خصوصی بحثمون شد و بهم گفت تو همش تفرقه میندازی میکنی 😕 خییییییلی ناراحت و نا امید شدم از حرفش.
امید داشتم مخشو بزنم ولی با این رفتار و فکرش راجب من هم فک کنم از چشمش افتادم هم خییییلی دلم گرفت ازش و بهش گفتم متاسفم واقعا خیلی این حرفت بد بود. بعد اون گفت بیخیال و ی گل فرستاد. سین کردم ج ندادم 😕
چند روزه دیگه باهاش حرف نمیزنم.
ولی دلم میخواد ی بهونه پیدا بشه ک باهام حرف بزنه منم جوابشو بدم.
اخه چجوری مخ اینو بزنم. عاشقش شدم واقعا