مشکلم در زمینه های دیگه هم هست. مثلا خونه هامون چند تا کوچه فاصله داره مدام بدون خبر میاد دنبال بچه که ببره خونشون. یا اگه بفهمه مبخوایم جایی بریم مهمونی یا خرید میاد میگه نمیزارم بچرو ببرین بدین من خودتون برید
اسی مادر شوهر منم اینقدر پولکی ونبات داد ب بچه ام ک دندوناش نابود شد هر چی ام حرص خوردم فایده نداشت الان بچه ام هفت ساله شه اکثر دندون هاش عصب کشی پرشده هر وقت گریه میکنه دندون درد داره صداش میزنم میگم بفرما آشیه ک شما پختی اینقدر پشیمون میشه
من نمیدونم این چه اخلاق گندی هست همه دوست دارن ی چیزی تو دهن بچه کنن
بابا چیکار دارید بچه خودش مادر داره بهتر میدونه چیکار کنه
ای بابا
شیر خودتو نمیخوره بهونه کنی ؟
چون واقعا بچه سه ماهه چیزی جز شیر مادر نمیخوره
من با این بهونه تونستم بچه مو دور نکنم از خودم چون خانواده شوهر منم ادعای دوست داشتن و پسر دوستی داشتن اماحلوی چشم خودم به بچه م چایی داغ دادن دهن بچه چهار ماهه من سوخت همشم میگفتن هیچی نشد میگفتم بابا غش کرد بچه میگفتن به دهنش ربطی نداره دل درد داره
خیلی سعی میکنم حرص نخورم اما واقعا نمیتونم. واقعا نمیشه. چند روز پیش انقد زنگ زد شوهرم گفت بزار یک ساعت ببرمش. بردش. من یه شیشه شیر دادم ببره. ولی عوضش کردم از عمد پوشک ندادم که زود بیاره. بعد از دو سه ساعت که اومدن زنگ زد گفت چرا پوشک نزاشتی. گفتم تازه عوض کردن قرار بود زود بیان. گفت نه میرم پوشک میخرم خودم که طولانی بمونه.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
57 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز