رفتيم مهماني قبل شام
ميزبان هندونه تو اشپز خونش بود البته ميوه ديگه كلي جلومون اورد
ولي پسر من عاشق هندونس
رفت ظرف ميوشو بزاره تو اشپز خونه
يهوو بلند گفت مامان خاله اينام از اين توپ سبز قرمزا دارن 😐😐😐😐😐
سر هر فصل ميوه ها يادش ميره اسمشونو
٤سالو نه ماهشه
عاديه ؟؟؟؟
بنده خدا خنديد رفت براش اورد
كلي خجالت كشيدم
بعدا اینارو برا خودش تعریف میکنین و میخندین😄😄
خواهرتونن دیگه عیبی نداره
بچست
بچست دیگه
بعدم آدم با خواهرش که این حرفا رو نداره
خجالت چی بچس دیگه نوش جونش
نه عزیزم یکی ب یکی میگه اومدی خونه خالت
ازخونه خاله راحت تر اخه بچه اس دیگه😂
یادش بخیر پسر من به کیوی میگفت سیب زمینی مو دار
به پرتقال خونی هم می گفت پرتقال ربی
