2777
2789
عنوان

یعنی نوزادم وابسته به من شده😍😍

200 بازدید | 17 پست

سینم گاهی یسره دهنشه خصوصا شبا

یا خوابش میبره یهو بعد چند دقیقه شیر خوردن پامیشه تا سینم میزارم دوباره خوابش میبره

بغلش میکنم اروم میشه یماهشه اینا وابستگی ب منه؟؟ تو بدترین گریش هم تا سینم برارم دهنش اروم میشه

آره عزیزم نوزاد بوی مادرش هم براش آرامبخشه حس خوبیه،😍

اینجا ایران است جایی که به آسمانش حمله میشه اما مردمش حتی از خواب بیدار نمیشن جایی که تهدید ها برای مردمش شوخیه جایی که رئیس جمهورش در نقطه صفر مرزی در روستایی دور افتاده شهید میشه جایی که از  تحریم و تهدید فرصت فناوری هسته ای و داخلی سازی پانسمان کودکان پروانه ای رو میسازه جایی که ثابت کرده هیچ اراده ای بالاتر از اراده خدا و عاشقان راه خدا نیست اینجا ایران است ،🙂🇮🇷❤️  

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



وابسته بهت نشده از همون لحظه ای که نطفش تو شکمت رشد کرده با صدای قلبت زندگی کرده و بهت وابسته بوده

من همیشه تو شکمم بود باهاش حرف میزدم

حتما وقتی بدنیا اومده بود با این ک یروزش بود همش ب سینم میچسبید

آرامش رو جوردیگه ای بش بده اگه عادت کنه دائم سینت دهنش باشه شب تاصب خاب شب تاموقعی ک بزرگ شه بت حروم میشه خسته و کلافه و افسرده میشی

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤پسرم هامین
خدا برات نگهش داره از خیلی وقت قبل میشناست جوجه😍😍

الهی قربونش بشم

یا مثلا خوابه تو خواب صدا از خودش در میاره تا منو بیدار کنه با این ک یماهشه تا بغلش کنم یا سینم بهش بدم درجا اروم میشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز