بچها ما خودمون مشهدی هستیم ولی تهرانم خاله ام هست و ..
بچها ما از وقتی ک خواهرموتوی مشهد داره از شوهرش جدا میشه این شهر ی جورایی رفته رو مخمون هرجا ک پا میذاریم گریه میکنه میگه خاطره داریم
هرگسی از اشناها ک میبینن یک حرفی میزنن یکی میگه خوبه یکی میگه بده
من راضی هستم از امکانات رفاهی ایی ک داره فرهنگ مردم و ...
اینم بگم بابام مهندسه و شرکت میهن تو تهران بابام برای کار کردن و اینا میخواد.
حالا ما واقعا تو فکریم بریم تهران شرایط اش هم داریم منظورم خونه و ماشین و ایناست
حالا به نظر شما منطقیه ک بخاطر این مشکل بریم تهران؟
خواهرم میگه از در خونه میرم بیرون اینقدر جو شهر برام سنگینه انگاری ک دارن خفه ام میکنن و ...