یه دختر عمه دارم از کوچیکی باهم بزرگ شدیم همو خیلی دوس داریم از همون کوچیکی میدونستم بهم حسادت میکنه ولی به روم نمیاوردم الان که بزرگ شدیم و اون تنها دوستمه که بهش اعتماد دارم ولی گاهی وقتا فامیلام حرفایی بهم میزنن که فقط دخترعمم میدونست همیشه هم میگه من هیچی نگفتم
من همیشه موفقیتاشو میخوام ولی هرموقع از درسم و کنکورم اینا حرف میزنم هیچی نمیگه اصن انگیزه نمیده ساکت میشه یه زنعمو دارم که باهاش قهرم ولی اون همیشه میره پیشش الانم دیروز رفتن جایی اصن هم به من هیچی نگفته بعضی وقتا میگم بیا خونه میگه کار دارم ولی بعدش میفهمم رفته خونه زنعموم
خلاصه از اینکارا میکنه نمیدونم چیکار کنم خودم خیلی خاکی و مهربونم بخدا اصن بدیم به کسی نرسیده