سلام به همه ❤️❤️❤️
امروز از طرف مدرسه پسرم رو اردو بردن اوپارک
مبلغ اردو ۶۰۰ هزار تومن بود که چون تو پارک آبی نمیشه خوراکی یا حتی آب هم برد و بچه ها از هشت صبح میرفتند تا پنج بعد از ظهر مدرسه گفت برای ناهار خواستید کارت بدید بچه ها اونجا دستبندهاشون رو شارژ کنند غذا بگیرند
همسرم هم گفت نمیشه تا پنج که بچه گرسنه باشه جالبه منو غذا رو هم گذاشتن خوب تو پارک آبی قیمت غذا بالاتر
پسرم هم گفت من فیله سه تیکه میخورم با نوشابه ۳۲۰ پول فیله بود ۲۵ هم نوشابه گفتیم حالا یه آب هم بخواد بخوره و یه خوراکی هم بینش بخواد بخوره دیگه چهارصد میشه
کارت بهش دادیم پونصد توش پول ریختنم گفتیم ولی چهارصد تومن دستبند رو شارژ کن بعد هم آخرش اگه چیزی موند حتما پول رو پس بگیر
اومد گفت غذا گرفتم با نوشابه برگشتیم گفت پول خورد نداریم من هم گفتم یه هات چاکلت بهم بدید همون چهارصد تومن شد
سر جمع اردو پسرم شد یک میلیون وقتی هم اومد آنقدر خوشحال بود گفت خیلی بهم خوش گذشت عالی بود کیف کردم بهترین اردویی بود که رفتم
گفتیم خداروشکر درست یک میلیون پول کمی نیست
ولی من و همسرم کلا عقیده داریم بچه هر اردویی که مدرسه میزاره با هر هزینه ای رو بره
چون خاطراتی که اردو برای بچه ها میسازه با هیچ چیزی قابل قیاس نیست
پسرم اومد گفت من برم اردو نگفتم وای چه خبر چقدر گرون یا مامان یک میلیون پول یه اردو. میشه بیا این پول رو برات پس انداز کنم که چی بزرگ شدی یک میلیون تو زندگی جلو باشی
ولی فردا رفتی مدرسه بشین سر کلاس نگاه کن بقیه دوستات میرند اردو فردا هم که شد بچه ها اومدن از اردو صحبت کردن تو ساکت بشین به این فکر کن که من اون پول رو برای آینده ام پس انداز کردم
اولین وظیفه من به عنوان یه والد اینه که شرایط امروز بچه ام رو به بهترین نحو بگذرونم
به نظرم تحصیلات در اولویت و بعد هم سرگرمی و بچگی کردن
درست بچه باید قدر پول رو بدونه ولی همش هم بخوای بهش پس انداز رو یاد بدید و بگین از تفریحات و اسباب بازی و خوراکی بگذر عوضش پول پس انداز کن بچه نه تنها از بچگیش هیچ لذتی نمیبره تازه پول خرج کردن و لذت بردن از پول رو هم یاد نمیگیره بزرگ هم که میشه تنها هنری که یاد میگیره پول جمع کردن نه پول خرج کردن
یکی از فامیل های نزدیک ما به شدت اهل پس انداز بود و هست
آنقدر زندگی رو به خودش سخت می گرفت که بتونه یه خونه رو بکنه دو تا خونه دو تا رو بکنه سه تا
مدرسه اردو میگذاشت می گفت اردو خطرناک نمیگذاشت بچه ها برند اردو البته بهانه بود فقط به خاطر پول بود وگرنه ما که این همه اردو رفتیم هنوز سالمیم
بچه هاش با دوستاشون بیرون نمی رفتند چون خوب بیرون رفتن و مراوده با دوست پول میخواد بالاخره یه بستنی باید باهاش بخوری بهانه اش هم این بود دوست و رفیق بچه رو خراب می کنه
دانشگاه میری با اتوبوس برو و برگرد یادمه دخترش یه بار گفت بلیط اتوبوس نداشتم از دانشگاه تا خونه پیاده اومدم یه مسیر دو ساعته😳😳😳😳
من بهش گفتم خوب چرا نخرید گفت پول نداشتم گفتم خوب دربست می گرفتی میومدی دم در خونه حساب می کردی
پول که تو خونه بود می گفت نه میدونی چقدر پولش میشد
کل پاهاش تاول زده بود تا چند روز نمیتونست راه بره
دیگه آنقدر تو اون شرایط زندگی کرده بودن بچه ها هم از خودشون بدتر بودن
جالبه الان تو تهران بالای پونزده تا واحد خونه و آپارتمان دارند ولی سبک زندگی هنوز همون یه ماشین خوب به خودشون نمی بینند
اول که بهانه آینده بچه ها بود به تعداد بچه ها خونه خریدن روندشون تغییر نکرد دوبرابر تعداد بچه ها خونه خریدن بدتر شدن که بهتر نشدن
الان بچه هاشون دیگه ازدواج کردن و خودشون زندگی و بچه دارند ولی روابط اجتماعی صفر حتی بلد نیستن با چند تا آدم سلام و احوال پرسی بکنند یا اصلا تو جمع حرف بزنند
مثلا مرد ۳۸ ساله ( پسرشون ) واقعا بلد نیست سلام و احوال پرسی با کسی بکنه
فامیل ها هم اصلا قبولشون ندارند همه فقط بهشون میخندن
بچه ها حتی مهارت کار کردن هم یاد نگرفتند
فقط بلدن پول جمع کنند اونا هم همون روند رو در پیش گرفتن
لباس درست و حسابی تنشون نمی کنند با اون همه دارایی
میخوام اینو بگم هیچ چیزی اندازه دوست و همسن و سال ها نمیتونن تو رشد اجتماعی بچه تاثیر گذار باشه
حالا اگه باز هم وقت شد از کارهای عجیب این خانواده میگم