خوب عزیزم خیر و صلاح خودت رو بهتر میدونی اگه ماشین نداشتن هزینه نمی تراشه براتون خوب نخر طلا بخر باهاش
من خودم ماشین برام اولویته ولی زندگی ها و تفکرات و نیاز ها متفاوتن اون کاری که میدونی درسته رو انجام بده
رسیدگی خاصی نمی‌خواد یه املاکی پیدا کن که منصف باشه و کلا مستاجر اون املاکی رو بشناسه نه شما رو خودش همه کار رو انجام میده یه درصدی هم می گیره ازت سمت ما اینجوری زیاد هست
شراکت خیلی سخته زمانه خیلی بدی هستیم من خودم پول دادم یکی کار کن پول رو برد یه آبم روش انداختیم زندان ولی پولی دستمون نگرفت و پولمون از دست رفت و تمام هیچ ضمانتی وجود ندارد که پول بهت بدن ما صفته و چک داشتیم الآنم زندانه ولی چه فایده
سلام خوبین منم خواستم گزارش بدم
امشب گزارش مالی بلو
حساب بلو
جمع پول ها کلی
خرج ها تا پانزدهم
وام دریافت شده
وام که باید بدیم
سهم پولی که خودم از صرفه جویی به دست آوردم
تمام نوشتم
خیلی حس خوبی دارم
خدا رو شکر نود پنج میلیون پس انداز خودم از یکم عید
مدیریت ماهیانه ام دارم
سلام
روکی جون مگه شما خدایی ک فکر می‌کنی با این کارات می‌تونی دور از جون باعث مرگ کسی بشی یا از مرگ کسی جلو گیری کنی
همیشه دختر جسوری بودی برام
الان میبینم فقط ترسه ک احاطت کرده
ترس از تنهایی
ترس از ترد شدن
ترس از سرزنش کردن
ترس از عذاب وجدان
ترس از شکستن
شما با همه ی این ترسا ک برای خودت ساختی دیگه دشمن
نمی‌خوای خودت در حق خودت ب اندازه ی ارتش دشمنی
تفکراتت همه ناشی از ترسه شاید ب کودکیت برگرده
ولی ب احتمال زیاد تمام این ترسا ناشی از تفکر اطرافیانت هست
ک ب شیوه ی زیرکانه خودشون ملکه ذهنت کردن ک ب بهترین شکل ب هدف خودشون برسن
همین مراقبت از مادر عزیزتون ک ایشالا سالهای طولانی سایه اش بالای سرت باشه همگی موظف ب همکاری هستن چ بخوان مادر رو ببرن خونه خودشون چ بخوان بیان هفتگی پیش مادر باشن و صادقانه ب جای شما قبول وظیفه کنن ک برای شما هم کار راحتتر باشه
شما ناامید نیستید فقط و فقط بشدت خسته هستید ک روحتون دیگه تحمل این همه خستگی رو نداره در نهایت نتیجه میشه ناامیدی
ب خودت ی نگاه بنداز آیا کسی ضامن خوشبختی و مشکلاتت تا حالا بوده ک خودت رو ضامن حل و وصل مشکلات دیگران کردی؟
تا خودت نخواهی چیزی درست نمیشه
ی دوستی دارم بشدت دختر مهربان ،دلسوز و از خودگذشته ای هست
از بچگی با هم بزرگ شدیم ی نسبت فامیلی دور هم داریم
از همون بچگی جور زندگی همه ی خونواده و فامیلا رو میکشید حتی همسایه ها هم ازش کار میکشیدن با دل و جون انجام میداد
از کار خونه بگیر تا مراقبت از مریض و افراد مسن
ابتدایی بودیم تو کوچه بازی میکردیم صداش میکردن ک برو فلانی رو حموم کن .برو ال کن و بل کن
بزرگم شدیم همین بود غمخوار همه بود ولی کسی غمخوارش نبود حتی عزت و احترامش هم همیشه کمتر از همه بود
ازدواج کرد شوهر و فامیلای شوهر هم اضافه شدن برای شستن فرش و خونه تکونی بگیر تا هر چیزی ک ب ذهنت برسه ازش سواستفاده میشد
شوهر نامرد ب تمام معنا ک طی 14 سال زندگی دریغ از هزارتومان درآمد دریغ از ی ذره محبت، رفته بود جاییکه کارتوون خوابا بودن ی گوشه رو تمیز کرده بود و با ی بچه زندگی میکرد تازه شوهره خیانت هم میکرد
گاهی وقتها من بهش میگفتم بسه دیگه تا کی میخوای برای دیگران باشی تا کی میخوای این وضعیت رو ادامه بدی تا کی میخوای ب دیگران سواری بدی
میگفتم خدا هم دوست نداره اینقدر خفت و خواری بندش رو ببینه می‌گفت خدا هم منو نمی‌بینه
گفتم خدا میبینه خودت نمی‌بینی خدا میگه ببینم این بندم کی ب خودش میاد
کی متوجه میشه بنده ی منه نه برده ی بندم
مطمئن باش برای خودت احترام قائل بشی خدا هم راه رو برات باز میکنه
گوشش بدهکار نبود
تا اینکه بلاخره شوهرش با وضعیت خیلی بدی گذاشت و رفت
اولش خیلی ناراحت بود ولی گندی ک شوهرش زده بود روز ب روز آبرو ریزیش بیشتر میشد
بلاخره ی دفع قیام کرد طلاق غیرحضوری گرفت و جلوی تمام کسانی ک براشون برده بود و ازش سو استفاده میکردن ایستاد
قد کشید جلوی همه گفت منم حرمت و شخصیت دارم
منم انسانم
منم زندگی دارم
هیچ آدم سمی رو نپذیرفت
بطور معجزه وار زندگیش رو ب پیشرفته
از خونه کارتون خوابا اومد بیرون وام گرفت و ی خونه قابل تحمل اجاره کرد با پسرش شروع ب زندگی کرد رفت سر کار تحت پوشش کمیته رفت از کمیته 150 میلیون وام گرفت
50 میلیون وسیله خیاطی خرید 100 رو پیش خونه گذاشت و خونه رو بهتر کرد وسایل زندگی رو کم کم خرید والان هم گفت دنبال وام مستأجری می‌ره ک اونم بگیره
منظور از گفتن این مثال این نیست که ب دیگران محبت نکنیم یا بی حرمتی کنیم
منظورم اینه ک
محبت هم مثل اقتصاد با هر چیز دیگه باید حد تعادل داشته باشه
و تا خودمون نخواهیم کسی نمیتونه ما رو تغییر بده
سلام بچه ها من نگران معصومه جون دوشب نیامدن تایپک🥲
سلام عزیز دلم ❤️
خدا بد نده فدات شم ♥️
باریکلا بهت خوب مدیریت کردی
حتما پول سیو شده ات رو بذار کنار
و اما گزارش دو روزه ی من
خرج من امروز ۱۵/۰۰۰تومن بربری ..
تو پست های قبل هم اشاره کردم که دخترم برای برگشتن از دانشگاه گفت مامان یکی دوروز نیست که من هرروز هرروز از دانشگاه به خونه اسنپ بگیرم ♥️
هر دفعه هم ۷۰/۸۰پول اسنپ بدم
با مترو میاد ...یا با ون ها میاد که ...بیست تومن میشه هزینه اش
موقع رفتن هم باباش زحمتشو می‌کشه ❤️
براش ب لو کارت رو باز کردم ...گفتم در ماه یه بودجه ای برات تعیین میکنم میدم ...که خرج های ریز و پیزت رو پوشش بدی
پول کتاب و شهریه هم به عهده ی ما❤️
پول سلف رفتن ها با دوستات و هزینه ی اومدنت
هم از بودجه ی خودت 🌸
که گفته چشم مامان
چند روز که شب ها شام رو که می‌ذاره ...اندازه ی یه ظرف می‌کشه می‌بره ...میگه مامان غذاهای ساده و بی مزه قیمتش ۶۰تومن به بالاست تو دانشگاه 🌸
منم گفتم ناهار می‌بری ...ببر
ولی میون دوستات یه طوری رفتار نکن که بگن فلانی خسیس
می‌گفت نه مامان اتفاقا ...یکی از دوستامون که واقعا وضعشون خوش ...چند تا مغازه ی مانتو فروشی دارند
اون روز به بچه ها می‌گفت که چه خبر ...هر لحظه تو سلف میریم
می‌گفت منم تایید کردم گفتم آره ...هرروز ،هرروز نریم
یه روزی در ماه رو تعیین کنیم بریم که همگی بتونند بیان
شاید یکی توان مالی اش رو نداره ...ما چرا مجبورش کنیم
می‌گفت دوستان گفتند آره اینطوری بهتر
منم گفتم هر دو هفته یه بار برو ☘️
بودجه اش رو خودت مشخص کن از پولی که بهت میدم
خلاصه که امروز هم رفته بود اومدنی فقط پونوزده تومن داده بود به بربری که صبحونه رو باهم بخوریم ...کلاسشون زود تموم شده بود
بچه ها وقتی میگم بچه هارو از همون کودکی به درست خرج کردن عادت بدین
بهش یه بودجه ای مشخص شده بدین و بگین این خرجی یه هفته ات ...خودت ببین چقدر از این پول رو خرج می‌کنی چقدر پس انداز. می‌کنی ..این بودجه ات
وقتی میگم جدول بودجه بکشید برای فرزندانتون
اینطوری باعث میشه که در بزرگسالی فرزندت بهترین مدیریت رو داشته باشه نسبت به دوستاش و هم سالاش
هم قانع باشه 💕
من از همون ابتدا که دخترم کلاس اول می‌رفت فقط و فقط روزهای شنبه بهش خرجی میدادم
و اسلاممم ...مابقی روزا از خونه میدادم
الان همون دختر کوچولو بزرگ شده و سعی میکنه روی پای خودش بایسته 💕
الان میبینم که تو شرایط سخت ولی دنبال اینکه کم خرج باشه
تا به اینجا از یکی کارت های من استفاده میکرد
ولی چند روز پیش برای خودش کارت ب لو رو نصب کردیم و براش حساب باز کردیم ❤️
دیروز می‌گفت مامان هرروز یه رج بهت کمک میکنم و تو هم نقدا پولش رو بده که خرج هام زیاد
دیگه نمیام بگم نه ..مامان جان من بهت میدم ..خودت رو خسته نکن ❤️
دلسوزی نمیکنم به هیچ عنوان
باید یاد بگیره بفهمه که چگونه گلیم خودش رو از آب بکشه بیرون
در کنار درس خواندن ..حتما باید یه تعداد از کارهای خونه رو که مشخص کردم انجام بده ..و اگه خودش خواست و دوست داشت پول بیشتری داشته باشه
بله کنارم کار هم بکنه ....
خرج دیروز هم فقط برای خیریه ۱۵۰زده بودم
چون سقف خرید من روزانه ۱۵۰...همون مقدار زدم به خیریه
خدا قبول کنه
امروز هم که شام چلو خورشت بود ...دخترم کشید برای دانشگاه
دیروز هم خوراک لوبیا چیتی
اینم بگم بهتون بچه ها سعی کنید خلاق باشید
از داشته های تو خونه غذا درست کنید .
بلد باشید تو شرایط بحرانی بدونید چیکار دارید میکنید
دیروز با خواهرم داشتیم درد و دل میکردیم
می‌گفت پول نداریم و فلان
کار همسرم کم شده
تو اون حین بچه هاش داشتند کل کل می‌کردند
پسرش رو صدا زد گفت محمد بیا کارتم رو بگیر
برو دوتا چیبس بگیر بیا
اونم کی ؟؟؟ سر ظهر که ناهارشون نیمه آماده بود
گفتم چرا پول میدی به چیبس ...سیب زمینی ها رو بذار جلوشون رنده رو هم بذار جلوشون بگو ...بشینن رنده کنند
خودشون سرخ کنند 💕بذار بچه هات خلاق باشند
باید جیب صاحب مغازه رو پر کنید ؟
یه ذره می‌ریزند تو پلاستیک میشه انقدرررر پول
گفت حالا ول کن این دفعه رو بذار بزند
بعد خداحافظی کردم ..نشستم به کارم
عصر گفتم بلند شم به شام برسم
تو لیستمون خوراک لوبیا بود
زود بار گذاشتم نشستم به کارم
دیدم عصر خواهرم زنگ زد که حوصله ام سر رف گفتم بهت زنگ بزنم ...بعد ازم پرسید چی گذاشتی واسه شام ؟.
گفتم خوراک لوبیا
گفت منم فرستادم بچه ها جگر مرغ گرفتند ...صد و بیست تومن
گفتم وقتی خواهر میگی پول نداریم چرا مدیریت نمیکنی ؟
گفت آره والا منم لوبیا داشتم اصلا یادم نبود این غذا
منظور قربونتون برم ...حتما حتما لیست خرید داشته باشید
لیست غذای هفتگی داشته باشید
حتما بودجه مشخص کنید واسه خودتون حالا چه روزانه
چه هفتگی
هنر و ابتکار به خرج بدین
و حواستون باشه که فردا روز بدون خرجمون 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
اونایی هم که نمیتونن کامل بدون خرج باشند
هر چقدر سعی کنند از بودجه ی مورد نظر کمتر خرج کنند
اینا هم از چالشین بدون خرج هستند
که حتما باید پس انداز کنند 👌 و تبدیل کنند
