من یه داستان در مورد پس انداز عروس داییم واستون تعریف کنم اگر دوست داشتید بخونید
ایشون و خواهر بنده سال 79عقد کردند و سال بعدش 80 رفتند سر خونه زندگیشون عروسیشون یک هفته با هم فرق داشت
هر دو دبیر هستند تو مدارس متفاوت اما یک مقطع یعنی حقوقشون تقریبا یکی هست
سال 82 خدا به خواهرم و عروش داییم یکی یدونه دختر خوشگل هدیه داد
یادمه اون روزها که رفتیم عیادت عروس داییم منم طبق عادت و وابستگی همیشه پیش خواهر بزرگم مینشستم ایشون برگشت به خواهرم گفت من از این ماه که عسل اومده دنیا میخوام هر ماه واسش یه تیکه
طلا بخرم برای ایندش خواهرم برگشت گفت به ما چه باباشون انجام بدن همه چی که نمیشه سر ما باشه
خلاصه این موضوع موند تا این دو تا بچه سه چهار ساله شده بودند یه بار تو یه مهمونی باز دور هم بودیم خواهرم گفت راستی واسش طلا میخری با حالت اینکه مثلا حالا کو تا بزرگ بشن
گفت اره هر ماه میرم زرگری آشنامون اندازه پولی که دارم یه تیکه زنجیر بدون اجرت میخرم(زنجیر یزدی دونه درشت اون موقع مد بود) بعد میگفت قبلی رو میبرم میدم بهش وصل میکنه بعد اگر یه شکلی دیگه هم باشه میگم عیب نداره مهم اینه که طلاس
بعد همه مسخرش کردند تو جمع گفتند وا چکاریه خوب هر ماه یه تیکه ریز شیک براش بگیر گفت تزئینی به بچم اویزون نمیکنم خدای نکرده به خاطر طلا بچمم بدزدند
رفت و امد هم همیشه تو مهمونی ها تا قبل از کرونا داشتیم همیشه خودش هم ساده و شیک میگشت نه اینکه بخواد خسیس باشه ارشدش هم گرفت اما بارها بود با لباس مجلسی تکراری میومد اما کاملا مرتب و ارایشگاه رفته و ...
این مسئله موند تا ختم داییم (چند ماه پیش) دوباره سر صحبت رو این سری یکی از خانم های فامیل باز کرد گفت راستی باز میخری زنجیر وصل کنی به قبلیه گفت اره
همه با تعجب گفتند یعنی این همه سال این کار رو کردی؟خیلی شیک گفت اره اما بهتون نمیگم چند متر شده به یاد تمسخراتون
دخترش پشت کنکور بود نیومده بود تو مراسم پدر بزرگش حتی
اما خواهر زاده من تو کل مراسم ها شرکت کرد
اخرش اینو بهتون بگم که خواهرزاده من بدون هیچ پس اندازی الان رفت دانشگاه ازاد با کلی شهریه گرافیک
و عسل خانم ایشون دندونپزشکی قبول شد دانشگاه شهید بهشتی تهران
هدیه دانشگاهش هم شد یه واحد اپارتمان تو شمال تهران با همون چند متر زنجیر مامانش(البته نمیدونم ایا پولی روش گذاشتن یا نه)
صحبتم سر این هست که از ابتدا فکر داشت هر ماه فقط درصدی پس انداز میکرد واسه اینده گل دخترش اما نتیجه این هست که الان دخترش تو بهترین دانشگاه کشور هست و یه خونه خوب داره که با ارامش داره توش زندگی میکنه
ببخشید طولانی شد
ادامه دارد