عزیزم یه کار دیگه هم کن روزی نیم ساعت از کار روزانه فکر کن اصلا کار نکردی بذار تو یه کارت آخر ماه بده پارسیان
یه داستان هم بگم از یکی اطرافیانم که مثله داداش شما و خانومش بودن
هر بار یه شغل پردرآمد گیر میآورد اما انگار خوشی میزد زیر دلش شغلو ول میکرد ورشکست میشد از داداشاش و فامیل قرض میگرفت
بعدم زمانی که شغل و داشت هیچی پس انداز نمیکردن فقط خرج میکردن
یادمه یه بار فقط چقدر بدهی از سوپری داشتن که بابای من به جاش پرداخت کرد درصورتی که خانواده خودمون اصلا از این ول خرجیا نداشتیم
من همون موقع که بچه هم بودم به بابام میگفتم تا وقتی شماها دارید ساپورتش میکنید هیچ وقت به فکر زندگیش نیست
البته زنش خیلی بدتر از خودش بود
آخرش یه بار زنگ زده بود به همه داداشاش که مریضم دور از جونش رو به موتم حالا داداشاش علاوه بر اینکه پول بهش داده بودن کلی هم فشار عصبی بهشون وارد شده بود که حالا اتفاقی براش نیفته
بعد یکی بهشون خبر داد که زن طرف داشته اینارو مسخره میکرده که خوب ازشون پول گرفتیم
از اون به بعد دیگه کسی بهش پول نداده
الان هم خودش هم خانوادش لازم باشه کار میکنن خرج خودشون میکنن
الان خیلی وقته دیگه به کسی زنگ نزده قرض بگیره چون میدونه دیگه کسی بهش قرض نمیده
حالا به نظرم شما هم هر وقت خواستی به خواهر یا برادرت قرض بدی به خودت یادآوری کن که با اینکار داری بهشون ظلم میکنی چون اینجوری هیچ وقت خودشون به فکر نیستن که درست زندگی کنن
الان همون ۸ تومنو اگه نداده بودی برادرت خودت جمع میکردی دو گرم طلا میخریدی الان امیدوارتر بودی
اگرم میتونی یکم تمرین کن توهم ناله کنی
قبل از اینکه برادرت بخاد شروع کنه تو شروع کن
یه کاری کن دیگه اصلا نتونن ازتون چیزی بخان
هر بار میبینید شون اول از هزینه های زنگی و اجاره و درمان مادر تون خودتون بگید بعد بحثو عوض کنید اینو تمرین کنید
با اینجور آدما جور دیگه ای نمیشه برخورد کرد