پاییز جان من واقعا تمام حرفهای شما و گلی و بقیه دوستان رو قبول دارم
اما واقعا نمیدونین با چه ترفندهایی از من پول میگیذند ادم یه حورایی اگر نده عذاب وجدان میگیره انگاری
مثلا بگم یکی دو مورد رو ..... چند هفته قبل پسرعمه من که جوون هم بود سکته کرد و فوت شد دور از حالا همسن برادرمه.... الان برادرم چند روز پیش اومده بود ناله از وضع زندگی و گرونی و ....که ماشینم لاستیک نداره ، ماشین لباسشویی م خرابه دو هفته ست با دست داریم لباس میشوریم و .... می دونست مطمئنا من براش پول میزنم
اما من رفتم یک ارامبخش انداختم بالا و خودم رو با گوشی سرگرم کردم....در نهایت برگشته میگه اره خواهر من دوشب دیگه شنیدی منم مثل محمود دستم زیر سرم بوده تو خواب سکته کردم نگی ای بابا کاش کمکش کرده بودم..... خدایی این حجم از ترسی که تو دل ادم می اندازن رو ببین
البته گفتم بهتون اینبار چون خیلی ناراحت بودم از اینکه تو این وضع پاشدن رفتن شمال،دیگه منم خودمو زدم به اون راه .... پولی ندادم گفتم داداش جان منم مثل تو، چند ماهه میخوام برم دکتر جور نشده دیگه هم بلند شدم رفتم تو اتاق خودم را با جمع کردن لباسهای شسته شده سرگرم کردم تا رفت
ببین ماشاالله ترفندهای زیادی برای سرکیسه کردن من هست منم چون کوچکترینم و ترس دارم که با مریضی و غیره از دستشون بدم تلاش میکنم اب تو دلشون تکون نخوره که البته بازم فهمیدم استباهه
الان تمرکزم رو گذاشتم هر چی از کارکرد روزانه م خرج خونه نمیشه، همه رو میگذارم تو یه کارت یکمبلغ دندان گیری بشه و یمی دو ماه دیگه یک چکاپ سلامتی کامل انجام بدم و به خودم برسم چون خیلی خودم رو فدا کردم
در نهایت من از این هفته اخر هفته میام گزارش میدم از جاهایی که می تونستم اشنباه کنم ولی جلوی خودم رو گرفتم.... یه کم منو تحمل کنین😅😅😊😊