سلام معصوم جان خوبین .منم متاسفانه حواسم به چالش نبود😐
با دخترم رفتم خرید لباس البته از باکس خود لباس
اما رفتم توی جو و یه مانتو هم اضافه تر خریدم مجبور شدم 550ت از باکس های دیگه و 500ت هم از خرج خونه بردارم
تازه از بیرون ساندویچ هم خریدم😠😠
من بدهی دارم متاسفانه مدام از پولای مامانم برداشت میکنم بعد دوباره میذارم سر جاش😐🙁🙁
اول ماه سه تومن بدهیمو دادم سه تومن دیگه اش مونده
امیدوارم بتونم یکم از خرج خونه مدیریت کنم و یه خورده هم ته ماه از باکس ها بردارم و بدهیمو بدم
چالش من پرداخت بدهیمه
ممنون از پیشنهاداتت عزیزم♥️♥️
معصومه عزیزم منم باهات همراهم. دیروز بدون خرج بودم کامل. واسه عصرونه چیزی آماده نداشتیم میخاستم برم از شیرین عسل خرید کنم اما یاد چالش افتادم فوری دست بکار شدم هویچ توی یخچال داشتیم گذاشتم بخار پز شد بعدش پوره کردم با آرد و شکر و هل حلوای هویچ درست کردم بسیار خوشمزه شد با چایی میل کردیم جاتون خالی.
پولشم گذاشتم دو هفته جم بشه برم از مشتریم یه تیکه طلا بردارم. چون منم مجازی خرید نمیکنم.
راستی معصومه جون ایده فریز کردن موز بسیار واسه من کاربردی بود هر دفه برم خرید موز های قیمت مناسب میخرم میارم خونه خرد میکنم میذارم فریزر هم برای اوتمیل میشه استفاده کرد هم شیرموز . مرسی ازت عزیزم
ما هم بهش حق میدیم اما روش اشتباهی رو پیش گرفته
اون موقع کسی بهش نمیگفته پول بده یا خرج کن به انتخاب خودش انجام میداده حتی پدرش الان میگه من شکمتونو سیر میکردم حتی شده با سیب زمینی لازم نبوده تو انجام بدی تو اون موقع احسان کردی ،همه خواهرا هم میگن ما میدیم بهش اما یک اینکه الان که پدر و مادرمون زنده ن نکنه این کارو دوم اینکه ما هر چی خرج کرده به پول روز میدیم بهش چرا خونه بدیم مثلا یک میلیارد میدیم بهش
سلام عزیزم صبح به خیر ممنون از چیزایی که برامون نوشتی
مریم جون از اونروزی که با شما صحبت کردم حال دلم خ به با این که چیزی عوض شده و شرایط همونه اما میگم خدایا شکرت
باورت میشه شوهر من اگه من حرفی بزنم با فحش و فحش کاریه مثلا ببینه سیب زمینی پوست میکنم جملات دقیقش اینه چرااااااا اینجوری خورد کردیییی چتههههه خونه بابات نخوردی ندیدی ر. ی د م بهت مامانت کثیفه شلخته ست بهت یاد نداده
حالا همه رو نمیگم بهت این نمونه کوچیک هستش حالا فک کن مامانم به تمیزی و کدبانویی زبانزد خاص و عامه وضع مالی هم بهتره اماااااا این حرفا اذیتم میکنه
اما جدیدا به خودم میرسم آرایش میکنم جلوی آینه قربون خودم میرم
اونروزی بیرون بودم دیدم یه خانومی پاهاش باد کرده بود به طوری که انگار یه متکای کوچیک شده بودن پاهاش و به سختی راه می‌رفت اولا رد شدنی آروم رفتم که خانمه اذیت نشه و وقتی رد شدم اول برای سلامتی اش دعا کردم و بعدش گفتم خدایا شکرت تن سلامت مهم ترین ثروت که دارم
در راستای اقتصادی بودن پستم
دیشب شام نداشتم یعنی فکر کردم دارم اما کم بود تو راه وسایل پیتزا خریدیم و خودم درست کردم
یه کم وسایلش گرون شد اما سس و پنیر و قارچ و سوسیس موند
با مرغ بیشتر درست میکنم وقت نبود. سوسیس خریدم
میدونی عزیزم جال اینجاست که دو تا از خواهر بزرگاش اون موقع متاهل بودند هر دو ماه یه شامی نهاری میومدن سایر تایم ها عصر بدون شوهراشون میومدن سر میزدن که اینها تو فشار نیفتن خدا رو خوش نمیاد حقشون اینجوری بشه و البته دو تا خواهر مجردا هم کار پاره وقت میکردن خرج خودشون مثل لباس و درس رو در میاوردن
ما بهش حق میدیم اما مطالبه بیشتر از حقش داره و البته با دل شکستن پدرشو مادرش بعید میدونم اینده خوئبی در انتظارش باشه
راستش خیلی نمیشه قضاوت کرد اما حتما همیشه مشکلات رو دوشش بوده بقیه پیشرفت کردن و هیچوقت به روی خودشون نیاوردن که اونها هم حداقل یه کمکی کنن
این رفتار نشون دهنده‌ی فرق گذاشتنه وگرنه کسی که سال‌ها محبت کرده نمیاد یکدفعه اینجوری کنه خیلی بهش فشار اومده
بعضی خانواده‌ها خیلی بین بچه‌ها فرق میذارن
هرپولی منظورم اینه میشه برداشت کرد؟
من حقوقموواریز کنم ازونجا اقساطمو بدم بازم امتیازش جمع میشه؟ فعلانمیتونم پول ثابت بخوابونم تومهر کارامومیکنم تاوام بگیرم بخوابونم
شرایط ضامنش چطوره؟ شرایط ضامن ملی بهتره یا مهر
