عزیزم حرف شما درسته اما ماهم نمونه شو داریم
خواهر همسرم ا زمانی که من ازدواج کردم همیشه ناله میکرد که ندارم شوهرم کار نمیکنه و...
در صورتی که همسرش فروشنده بود و حقوقشم تفاوتی با همسر من که کارش بسیار پر خطر بود نداشت
از همون اول ۱۳سال پیش همیشه دوستانه نصیحتش میکردم که الان ۳نفرین ۱۳۵ یارانه میگیری طلا گرمی ۴۰ تومن بود
گفتم ۱۰۰تومنشو لااقل طلا بخر
تموم حقوق شوهرشم دست خانوم بود
میگفتم لباس کمتر بخر یکم پس انداز کن
میگفت نه مگه چقدر زنده ام؟ما عادت داریم بعد از شام موقع خواب جوجه سیخ بزنیم بخوریم یا هر شب باید بریم معجون و فالوده بخوریم
یا هر ماه باید لباس جدید بپوشمو ..
گذشت تا بعد از چند سال شوهرشو اخراج کردن و حدود ۷ سال پیش که طلا گرمی ۱۱۰ تومن بود حدود ۱۴تومن سنوات بهش دادن
اینم اضافه کنم که مستاجر بود با اجاره ی بالا
رفت ۱تومن داد میز عسلی خرید
مبلای استیل انچنانی خرید که تو خونه ی ۴۰ متریش جا نمیشد
کلی رخت و لباس و تولد انچنانی واسه دخترشو تمام پول صفر شد
پسرشو بعد از ۶سال باردار شد
۱۰۰۰تومن نداشت واسش پوشک یا یه دست لباس بخره تن بچه کنه از بیمارستان بیاره
اومد از ما قرض خواست
من ۱ نیم سکه بهش قرض دادم که ۴ماه بعد بهم پس بده
خودش گفت قرعه کشی دارم ۴ماه دیگه پس میدم
سکه ۳۳۰۰بود
۴ماه بعد با پول قرعه واسه پسرش ختنه سورون گرفت و تخت و کمد و..
سکه ی منم نداد
زدو یهو سکه گرون شد ۵ تومن شد
گفت ندارم
ماه به ماه یذره یذره پول ریخت تو حسابمو بعد از یه سال کلا ۳تومن داد
الانم همسرش یه روز با موتور کار میکنه یه هفته میره پی خوشگذرونی هر وعده غذاشون تخم مرغ یا سیب زمینی و...ست
پول ندارن گوشت و مرغ و برنج بخرن
البته ماکه رفت و امد نداریم اما اگرم داشتیم راضی نبودم هزار تومن کمکش کنم
چون اینهمه سال گفتمو فقط مسخرم کرد که تو زندگیم دخالت میکنه و حسوده و..
در صورتی که من حسود باشم تشویقش میکنم خرج کنه نه اینکه جمع کنه دستش باز شه
عمه ی معصومه جونم همینه
ادم تا یه جایی میتونه بی فکریه طرفو نادیده بگیره
اما وقتی خودش دلش واسه خودشو زندگیش نمیسوزه
چکاری از دست بقیه بر میاد
اینجور ادما باید یه جایی رها شن تا به خودشون بیان
باید بهشون ماهیگیری یاد داد