عزیزم شما خیلی رویایی داری فکر می‌کنی جواز باید به نام باشه چون اتحادیه باهاتون کار داره نمی‌تونین تزریق انجام بدین اینا متخصص میخواد مگه الکیه حتی لیزر هم نمی‌تونین
فقط در شرایطی میتونین اینکار رو بکنین که کاملا زیرزمینی و بدون جواز باشه پس درآمد بالایی نداره
بله تهران خیلی جاها هستند که طرف اصلا کار نمیکنه اما قبلا سالها و سالها کار کرده
مگه کلیه شما اطلاعی از مواد ناخن مژه و غیره نداشته باشین بعد بتونین تشخیص بدین کسی که براتون کار میکنه کارش خوب هست یا نه
نه مسئله اینه که پول داره
آدم ترسویی هست و اهل ریسک کردن نیست
فقط پول رو نقد تو حسابش نگه میداره
اینکه فکر کنید واسه کسی دیگه خرج می کنه
یا پای یک نفر دیگه تو زندگیمونه اصلا اینجوری نیست دیگه هفده سال از ازدواجمون میگذره
بشدت موافقم با صحبتتون
من هم یکبار تو این تاپیک کامل توضیح دادم این موردو
که واقعا حساب کتاب پروتئین ضروریه
اگر کسی واقعا توانایی مالیش نمیرسونه،هیچ بحثی نیست،میدونم هزینه گوشت و مرغ بالا رفته
ولی اگر برامون مقدوره،باید پروتئین کافی مصرف کنیم هرروز
مخصوصا بچه ها و نوجوونها که تو سن رشدن
مثلا بعضیا میگن ماکارونی با مواد گیاهی درست کنیم،خب این که همش میشه کربوهیدرات و یه کم ویتامین های سبزیجات
پروتیینش کجاس؟ارزش غذایی نداره و فقط سیر کننده س
یا سویا واقعا پروتئین نیست
اگر دکتر یا کسی هم توصیه کرده، واقعا قابل قبول نیست،این سویاها که تو ایران مصرف میکنیم تفاله سویل و تراریخته ن، من خودم مضراتش رو حس میکنم وقتی میخورم،اگر توانایی مالی دارین،لستفاده نکنید از سویا بجای گوشت چرخ کرده
نه عشقم پای کسی دیگه نه
من به ذهنم رسید شاید یواشکی از شما پولهاش رو تبدیل میکنه مثلا خونه‌ای داره که شما ندونی یه همین چیزی
بنظر من یکم دقت کن
من اگه جای شما باشم بمدت تغییر رویه میدم پولم رو اصلا خونه نمیارم تا متوجه بشم پول‌ها چیشده
دقیقا
فقط همین حتی کار انجام نداده اش رو هم تقصیر یکی دیگه میندازه
من به این نتیجه رسیدم تو بعضی از زندگی ها زیادی هم نباید فداکاری کرد
فقط زمانی آدم باید صد خودش رو بزاره که طرف مقابلش هم صد خودش رو بزاره
بعضی وقتها وقتی تو صد خودت رو میزاری طرف آنقدر خیالش راحت میشه که میگه من پنجاه خودم رو هم بزارم زندگیمون خوبه
حتی کمتر
واسه همین تصمیم گرفتم تا جایی که بشه امسال کار خودم رو کم کنم
البته اگه بتونم موفق بشم چون شاگرد خصوصی که کلاس میخواد بهش بگی تایم ندارم آنقدر اصرار می کنه که مجبور بشی بهش تایم بدی
بعد هم خودم هم باید از نظر روانی کمتر دنبال پول باشم
همین الان جز مدرسه چهار تا شاگرد فیکس تو هفته دارم هی حساب کتاب می کتم که اگه بشه هشت تا یا نه تا میتونم آنقدر در ماه پول دربیارم
اول باید از این حالت خارج بشم که برای من واقعا خیلی چالش بزرگی هست
این همه کار کردن من نتیجه اش شده سه تا دیسک ستون فقرات و دردی که همیشه باهام هست
درست تونستم به یه سری چیزا برسم ولی انگار همسرم پشتش به این گرمه که سامیه هست اون کار می کنه طلا میخره برای پس انداز اون کار می کنه ماشین رو عوض می کنه کار می کنه خونه میخره
منم صد ام رو گذاشتم تو زندگی و خیر ندیدم الان دیسک ات بهترین بهانه اس ک کارت رو کم کنی
البته ب نظر من شما خانم توانمندی هستی و من جای شما بودم سی در صد کارم رو کم میکردم و وانمود میکردم که شصت در صد کم کردم
در مورد دیسک ات ی دکتر کایروپراتیک هست مامانم رو میبردم خیلیا نتیجه دیدن ازش بدون جراحی و تزریق
در مورد دیسک کمر فقط پیش برقعی برو اخلاق نداره ولی یک کلام هست حرفش و تشخیص اش خوبه
اره سامیه جان
این مشکل ما زنای شاغله
من شبیه شما هستم و اخیرا خیلی درگیر پول دراوردن شدم و کمردرد و گردن درد گرفتم
هرچی میخوام حجم کارمو کم کنم هی حساب میکنم ماهیانه انقدر دریافتیم کم میشه و نمیتونم کم درامد باشم
گرچه من مجردم
ولی خونه و پس انداز خودمو دارم
و بنظرم داره زیاده روی میشه
از روان و جسمم واقعا دارم مایه میزارم
تهش که چی واقعا
منم باید از کارم کم کنم و بجاش درس بخونم تا جوون ترم
گرچه خیییلب سخته درامدم کم بشه
خیلی خبلی سخت
عادت کردیم به درامد خوب‌داشتن و پس انداز و خرج خوب
بچه ها من 30 تومن دارم البته نمیخوام طلا بخرم چون برای خرج هامون نیاز داریم و نمیتونم خودم رو خالی کنم چون همسرم دارمدش ماهانه نیست
این سی تومن رو چه بانکی بذارم که هی تو حسابم پول های ریز ریز میاد گردش حسابم بره بالا بتونیم 100 تومن 200 تومن وام بگیریم..؟؟مرسی
سالن که کلا درصدیه مگه اینکه صندلی اجاره کنن که فقط یه مبلغی بابت اجاره صندلی میدن
مغازه هم شدنیه من حتی تو قیطریه دیدم سالن تو مغازه بوده توکل مناطق هست ومن خیلی دیدم همچین سالنایی
فقط یه مساله ای که هست مدیریت سالن کار بسیار سختیه پرسنل سالن زیبایی خیلی پرتوقعن و مدیریت خیلی جدی لازمه حتما نیروی متخصص باید بیاری که مشتری ناراضی نداشته باشی
من تجربه ی سالن داری داشتم سعادت اباد یه ملک اداری کوچیک گرفته بودم روحیه ی من سازگار نبود وادم درون گرایی هستم و شکستم رو پذیرفتم درصدی که توسالنا کار میکنم اعصابم آروم‌تره
شما ملک از خودته بخش بزرگی از مساله حله چون اجاره ملک تجاری خیلی سنگینه وخب حداقل یکسال خاک خوری داره
طبق نوشته هاتفکرمیکنم مدیر خوبی باشی ان شالله هرچی به صلاحته برات پیش بیاد
قشنگم شايد يه چيزي ميدونم كه حرف ميزنم فدات شم
تجربه دارم گلم
بالاي بيست تا مغازه تو تهران رو ميچرخونم
كه دو تاش رو هر تهران نشيني ميشناسه و قدمت شصت هفتاد ساله دارن
مال من نيستا
مديريتش بنا به شرايطي گردنمه
ديگه جواز و اينا رو ميشناسم
اما تو كار زيبايي تا حالا نبودم
وگرنه پاتو بذاري بازار بزرگ بگي دختر فلاني، از ده نفر پنج نفر منو ميشناسن
متخصص هم تو جيبم دارم بخدا
دو تا هم دارم
ولي تزريق بوتاكس عمومي ميخواد
انقدر پرت نيستم كه🤗
همين الان دستگاه ليزر بيكار افتاده گوشه جايي هم دارم
ممنون كه خيلي پرشور ميخواي منو به راه راست هدايت كني
جواز هم يا بايد صاحب ملك باشي يا اجاره دار
نهايتا با شخص كار كننده اجاره مينويسم كه اون هم تو جيبم دارم اون آدم هم امنه
اما اون هم شرايط حضور بيست و چهاري رو نداره
هيچي الكي نيست، اگه الكي بود من دو سال كركره مغازه رو پايين نميدادم كه حتي اجاره هم ندم چون ميدونم اجاره ناكوك چه بلايي سر مغازه مياره.
من ديگه گرگ شدم براي خودم تو اين سالها😰
خوب نيستا
شرايط اينطوري پيش رفته
اتفاقا دليل اينكه به آرايشگاه فكر ميكنم در كنار همه سختي ها، يكم قرار گرفتن تو فضاي زنونه است
چند شب قبل رفتم سردخونه رستوران، معمولا تنهايي نميرم،با سرتيم آشپزخونه ميرم اون شب نبود تنها رفتم دو تا كمك آشپز هستن بهشون شك داشتم، تو حساب كتاب من ورودي گوشت با خروجي نميخوند. رفتم يه بار از سردخونه چك كنم برم با ورودي كه ثبت ميشه و حساب سفارش كه ميره بيرون عدم تطابق دربيارم. نزديك يه تن كسري بود.
رفتم اينا فهميدن
شروع كردن دعواي زرگري
نوشابه بود كه بهم پرت ميكردن
زدن شيشه يه فريزر بزرگ رو شكوندن افتادن با اون به خط خطي كردن همديگه
زنگ زدم به بچه هايي كه تو آشپزخونه بودن گفتم زنگ بزنن صد و ده
تا ساعت دو و نيم نصف شب داشتيم شيشه و لت و پاري جمع ميكرديم
هر كي كار كرده خب ميدونه مديريت نيروي كار خيلي سخته.
تو شيريني فروشي طرف لج كرد ميخواست از مغازه كلا بره سفارش كيك عقد يه بينوايي رو لحظه آخر قبل از اينكه از كارگاه بيرون بيارن كوبوند زمين و رفت.
تمام اعتبارت ميره هوا
من همش به بحران هاي تو آرايشگاه هم فكر ميكنم
ميبينم باز زنها خيلي آرومترن
مردا تو يه سري صنف ها اكثرا هم هيكلي هستن واقعا سخته كنارشون آدم ميترسه
ممنون بابت توضيحاتت ❤️ تجربيات آدمهايي كه تو اون صنف هستن به آدم كمك ميكنه.
من سالن تو مغازه راستش نديده بودم دقت نكردم تا حالا
تو شهرستان ديدم
تو تهران دقت نكردم
