سلام دوستان منم اومدم یه گزارش بدم ، درسته مثل گزارش های شما پر از نقدینگی و طلا نیست ، ولی حالا که در جمع شما دوستان هستم منم یه پست بذارم.
مثل همیشه از شما دوستان بابت معرفی ویپاد ممنونم این چند وقت که تعمیرات و بازسازی خونه رو داشتیم هر وقت پول کم آوردم از ویپاد قرض کردم و خیلی کمک حالم شده و حالا وام 7میلیونی رو فعال کردم که انشاالله یا این ماه کامل تسویه کنم یا تو چهار قسط بپردازم.
از خرید و حرکت های اقتصادی دو ماه اخیر اینکه ، بالاخره نوسازی تموم شد و نمای ساختمان و کاشیکاری و تعویض لوله کشی و سیم کشی حیاط به پایان رسید و به لطف خدا یه نفس راحت کشیدیم و خدا کمکمون کرد تا آخر رسوندیمش .
حرکت دوم اینکه برای سال تحصیلی جدید دخترم کیف و کفش و بارانی از مارال چرم و چرم مشهد گرفتم که واقعأ برای من تو این همه چالش و خرج و مخارج حرکت بزرگی بود ولی لطف خدا شامل حالم شد و اینم رزقم شد.
برای تولد مادرم هم یه کیف از چرم یلسان گرفتم از اسنپ پی ، اولین بار بود ازشون خرید میکردم ولی در کمال تعجب با بهترین و قشنگ ترین دوخت و کیفیت تحویل گرفتم و عالی بود.
یه کیف چرم هم برا خودم خریدم ، کلأ این ماه تو کار چرم بودم 😂 ولی با اینکه کفش و مانتو لازمم هنوز نتونستم اونا رو بگیرم.
در عرض تقریبأ دو ماه عیادت چهار تا مریض و یک نوزاد تازه متولد شده داشتیم که برای هر کدوم یک قوطی شیرینی و یه آناناس متوسط 600 تومان خرج داشت که اونم به لطف خدا از پسش براومدیم .
تولد دخترم رو با سی نفر مهمونی برگزار کردیم.
چکاب و دکتر و آزمایش و آندوسکوپی و... چند مورد داشتیم که شکر خدا اونا رو بیمه متقبل میشه و هزینه چندانی نداره برامون.
چون دوماه متوالی خونه بنایی داشتیم ولی اصلأ از بیرون غذا نگرفتم و به لطف خدا از وسایل خونه و فریزر تونستم به بهترین شکل مدیریت کنم و دستپختمم دوست داشتند و کلی تشکر کردند برای غذاها.
دخترم رو برای آموزش و گواهینامه رانندگی ثبت نام کردم و هزینه مشاور کنکور و کلاس های متفرقه تابستانی رو تسویه کردیم.
انشاالله این ماه هم بتونم مواد غذایی فریزر رو که اکثرش مصرف شده دوباره پر کنم و لباس های پاییزی و زمستونی برا سه تاییمون بگیریم و هزینه دندانپزشکی و اگه به لطف خدا و دعای شما عزیزان دخترم دانشگاه دولتی قبول شد هزینه دانشگاه نداریم وگرنه یک هزینه ثبت نام دانشگاه آزاد هم به مخارج مهرماه اضافه میشه و همچنان خرید کفش و مانتوی من میمونه برای روز مبادا😂
درسته من نمیتونم مثل شما عزیزان پس انداز طلا داشته باشم ولی تا جایی که بتونم همیشه سعی کردم با یک حقوق خیلی معمولی همسرم همه مخارج زندگی رو برسونم و تو خوراک و پوشاک خانواده خللی پیش نیاد ولی دیگه نمیتونم مثل شاگرد اولای کلاس و معصومه خانوم اینقدر پس انداز طلا داشته باشم ولی لطف خدا شامل حالم میشه و تا حالا نذاشته تو زندگی کم بیارم و محتاج غیر از خودش باشم ، خدارو شکر
دوهزارتایی شدنمون مبارک
یه امتیاز رسالت دارم حدودا ۲۵ میلیون ولی تادوماه نمیتونم درخواست بدم به شدت قسطام بالاست جای سرخاروندن ندارم.
یه قرعه ۱۱ ماهه بین همکاراهست دوتومنی اونم اسم نوشتم اما باز تادوماه یازده تومن قسط رسالت دارم .
بایه قسط ۱۲۷۵ تومنی ویه قسط یه تومنی.
دراصل ۱۳وخورده ای قسط میدم .
حقوقم تقریبا همین حدوده سیزده و هفتصد.
پدرمم کمک می‌کردن چون یه دوازده تومنی هم قسط داشتم که ماهی یک و دویست پدرم کمک می کردن اون مرداد تموم شد.
سلطان قسط هستم من.....
این ۲۵ تومنه هم باید دندونام رو باهاش درست کنم البته دنبال وامم باز که مبلغ و بیشتر کنم .
دندون هارو درست کرده بودم باز چندتاشون ریختن.
دیگه نمیدونم چطور مبلغ جمع کنم .
خدا بخاد تا دوماه دیگه ۱۱ تومن از قسطام تموم میشه ومیتونم قسط بدم.
حقوق خودم رو بیشتر وام میگیرم بیشتر می کنم گاهی طلا میخرم و....الانم که طلا بالا رفته میخوام دندون هام رو درست کنم و طلا رو انشاالله از سال بعد چون فعلا مصرفی برای خودم ۱۶ گرم خریدم بسمه .
۵۶ گرم داشتم که همه رو به جز یه انگشتر دوگرمی فروختم برای خونه
بچه ها چند روزی که جارو برقی ام هی ادا میده
ولی دلم نمیاد بذارم کنار یکی جدیدش رو بگیرم
چون خودتون میدونین دیگه مارک های قدیم خیلی بهتر از مارک های ها جدید یاست
جارو برقی من مال سال ۹۲/۹۳هستش که اون زمون پونصد هزار تومن داده بودم ...
چند روز که ادا میده ....
دخترم که خونه رو جارو می‌کشه ❤️ هی میگه مامان بذاریم کنار ..یکی جدید اشو بگیریم
میگم مادر میدونی الان جارو چند ؟
وقتی میتونم تعمیرش کنم چرا بذارم کنار و مصرف گرایی کنم ؟
اونم که میبینه من اهل تعویض نیستم میگه مال منو بردار بیار 🤭😊من که به این زودیا ازدواج نمیکنم
الکی نگه داشتی
منم که میدونم اینا همش حرف 😀
از شوخی گذشته
پری روز با مادر عروسمون حرف می زدم
که می‌گفت یه روز از روزا که دخترش ( عروسمون )
دوره ی راهنمایی بود
برای استارت خرید جهیزیه از ماکروفر شروع کردم
می‌گفت ماکروفر رو که خریدم
اومدم خونه دخترم با من جرو بحث کرد...که چرا گرفتی
من شوهر نخواهم کرد
من ازدواج نخواهم کرد 👌 بجای این چرت و پرتها برای من آیفون بگیر 🤦
و مادر آورده از روی لج انداخته برق گفته جهنم خودم استفاده میکنم 🤔🙁و دیگه هیچی نگرفتم براش
می‌گفت عقلم رو دادم دست بچه و تماااام
گفتم دخترم میگه من ازدواج نمیکنم ...برای چی دیگه جمع کنم 🤦
واقعا در عجبم برای این مادر 🤦
می‌گفت تا اینکه به شما بله رو گفت
تازه دارم میفهمم چه اشتباه بزرگی کردم 🤦افتادیم تو فشار
نشستم ۲۳سال و بی فکر ...
الان خیلی خیلی برامون
سخت ...گفتم حالا خودتون رو به زحمت نندازین ❤️خودشون می رن سر خونه زندگی اشون کم کم میگیرن. ❤️
چی میتونم بگم در جواب من بهش آخه 🤦
الان مادر بیچاره با اینکه پدر هم سه شیفت کار میکنه
مادر هم با وجود چندین نوع عمل زانو و کمر و گردن
رفته کار بیرون میکنه که جهاز بچه رو تامین کنه 👌
خلاصه بچه ها صحبت از جارو برقی شد اینارو گفتم
عصری گفتم یه سر ببرم واسه تعمیر جارومو
همسرم یه نگاه کرد...گفت زغال تموم کرده
جارو رو برداشتم و راه افتادم
برای اینکه بفهمونم که خودمون یه چیزایی سرمون میشه ...گفتم آقا این جاروبرقی ما زغال تموم کرده
اینو بی زحمت درستش کنین برامون 👌
برگشت با حالت اخم و تخم گفت 🙁
خانوم بردار ببر جارو برقی ات رو
زیر لب یه چیزایی هم گفت و
گفتم یعنی چی ؟ مثلا شما کاسب هستین ؟
مشتری مداریتون کو؟
بعد سفره ی دلش رو باز کرد و شروع کرد تند تند حرف زدن که ببین خانوم محترم
هفته ی پیش یه خانمی اومد
یه فاکتور چروک و پاره پوره گذاشت جلو روم
گفت لباسشویی ام رو اومدم ببرم
می‌گفت مات و مبهوت خیره شدم بهش که این چی داره میگه
می‌گفت یه نگاه به تاریخ اش انداختم دیدم دیدم فاکتور مال سال ۶۲
گفتم حتما شوخی میکنید ؟سال ۶۲
می‌گفت برگشت گفت شوخی ندارم آقا من خارج بودم چند ماهی که برگشتم اومدم دنبال امانتی ام 🙁
ایشون گفت سال ۶۲این لباسشویی رو آورده به پدر ممن
که الان سالهاست پدرم تو بستر بیماری هستند
می‌گفت خانوم گفت فلان منطقه بودین
پدرتون فلانی و لباسشویی من این مارک بود 👌
می‌گفت نم و نشانی اش رو که گفت
به خاطر آوردم که خونه ی پدرم توی زیر زمین یه خرت و پرتایی بود
می‌گفت ..ازش یه روز زمان گرفتم که برم زیر زمین پدرم
می‌گفت بعد یه روز رفتن
و رسیدن به زیر زمین پدری لباسشویی اش رو پیدا کردم
مارک خارجی
آقاهه می‌گفت خوشحال بودم که پیدا کردم
آوردم گذاشتم جلوش
می‌گفت خانوم بر گشت گفت مارک همون
ولی بدنه این نیست 👌 این زنگ خورده است
می‌گفت منم گفتم من خودم زنگ خوردم شما کجایین ؟
لباسشویی رو سال ۶۲آوردین
اون زمون من فقط هشت سالم بود
شما دیگه چه انتظاری دارین ؟
می‌گفت با داد و بیداد از مغازه رفت
گفت دو روز بهت مهلت میدم یه دونه سالمش رو میگیری میام میبرم و علا با مامور میام و ازتون شکایت میکنم 🙁
می‌گفت با هزار بدبختی یکی جدیدش رو گرفتم
پنجاه ملیون خانوممم ....میفهمی پنجاه ملیون
من چند ماه باید کار کنم تا این پول رو برگردونم سرجاش ؟
خلاصه می‌گفت اومد برد ...ختم بخیررر شد
بچه ها این قسمت رو نوشتم فقط و فقط به اون عده عزیزی که خجالتی هستند ❤️ نمی‌تونند از حقشون دفاع کنن
تو مواقع خرید ..فروشنده میگه فلان قیمت ...میگه روم نشد بگم نه
به فلانی قرض دادم ...الان روم نمیشه طلبمو بخوام
نه فداتون شم الان اون زمون نیست
زمونه ی خجالتی نیست
خجالت بکش باختی ♥️
این خانم رو الگو قرار بده واسه خودت
و از حقت دفاع کن
هر چند من زیاد خوشم نیومد از رفتارش
میتونست توافقی به یه نتیجه ی بهتری برسند که برای اون آقا هم ضرر نباشه ...
اما بالاخره شده دیگه ....تو فرض کن سال ۶۲کجا و ۴۰۳کجا
این متن رو نوشتم فقط و فقط برای اون عزیزان خجالتی
آره عزیزم عین خونه ی قبلی ما
که همسرم اصلا گوش نمی‌داد و هزینه میذاشت
هی می‌گفتم موقع فروش ...به قیمت متراژ خواهند گرفت
این مسیر قیمت آپارتمان انقدر
هیچ وقت نمیان دو تومن بیشتر بردارند
چون قیمت تو دست همه است
ولی کو گوش شنوا 🙁
سلام عزیز دلم
النگو بگیر ...خودت رو به چالش بکشون که هر دوماه یه دونه به هر نحوی شده بگیری
تا عید سه تا رو حتما بگیر
وام ویپاد رو هم از خرجی خونه بذار ...هر چی جمع شد ...برای اونم وامشو بگیر
وام بیست ماهه عقلانی نیست عزیزم
ما خودمون فردا قرعه کشی داریم ....هر دفعه شش ماه میذارم
در سال دو بار سه بار قرعه ی شش ماه می‌ذاره
اون روز صاحب قرعه زنک زد که ...ده ماهه میذارم
گفتم نه عزیزم برای من شش ماهه صرف میکنه .
گفت معصومه خانوم اونایی که جزو نفرات آخر در میان
قرعه ی بعدی جزو نفرات اول حساب میشوند....به همه هم تاکید کردم و قبول کردن
گفتم اکه اینطوری باشه منو هم پنج تومن بذار ....با اینکه پر پر هستم ...ولی گفتم انشالله خدا میرسونه
یکم هم ...که وام ویپاد ام سه ماه مونده تسویه بشه ..دیگه بر نمی دارم
..یکی از قرعه هام هم یه ماه مونده تسویه بشه ...به جای اینا پنج تومن رو گذاشتم ...پنجاه تومن
ببینیم فردا انشالله چی میشه
منظور اکه شش الی ده ماهست بله صرف میکنه ولی در غیر اینصورت نهه عزیزم ..طلا بگیری بهتر
سلام عزیز دلم شب قشنگت بخیر و نیکی باشه ❤️
اتفاقا خیلی هم لذت بردیم 😍
شاید طلا میکرفتی ....پنج گرم شش گرم می ذاشتی کنار و تمام میشد و میرفت
ولی با حقوق معمولی ....این همه کار انجام دادی
مدیریت کردی..😍باریکلا بهت عزیزم
..مگه ساخت و ساز خونه کمه عزیزم ؟
مگه کم هزینه بر میداره ؟
چیزی که دارم میخونم یعنی با یه حقوق معمولی سعی کردی در همه ی موارد نمره ی بیست باشی 👌
اینش آفرین داره 👌
اینکه من طلا بگیرم و ولی فرزندم بخواد دوستش رو دعوت کنه برای شام ....خجالت بکشه از خونه امون ....این طلا دیگه ارزش نداره عزیزم ❤️
یا دست من پر باشه و دخترم با کیف و کفش کهنه بره مدرسه ❤️
پیش همکلاسی هاش خورد بشه ....اعتماد بنفس اش رو از دست بده
ذره ای ارزش نداره 👌
بهترین مدیریت رو کردی عزیزم ❤️
قربونت برم نگین جان
لطف داری عزیزم ❤️
به قول پدر خدا بیامرزم راضی ام بگیرند و پس ندند
و من برای همیشه این دفتر قرض دادن رو ببندم بذارم کنار 😊
دفعه ی بعد روشون نشه بخوان بگیرند
و منم خیلی راحت بگم ندارم 😅
طوری میدن که آدم پشیمون میشه به دادنش 🙁
ولی چون دیگه می شناسمشون
میام موقع دادن میگم خواهر خودت میدونی که من سر ماه قرعه میدم
سعی کن تا اون موقع برگردونی
اگه برگردوند که هیچی بر نگردوند .... سرماه شماره کارت می‌فرستم براشون
