من الان میدونم که کار همسرم من از صد رسیده به پنج
خب باید حواسم بیشتر جمع بشه ...تنبلی ممنون 👌😊
با لیست پیش میرم ....موقع رفتن به دنبال دخترم
زود سر رسید رو باز کردم
دیدم بله شام خوراک جگر داریم ...همون ساندویچ جگر مرغ
به خاطر همورنی بودنش ...سالی یه بار با دوبار میخوریم
ولی چون همسرم خیلی دوست دارم
مجبورم حداقل سالی دوبار داشته باشم تو لیست
پس چیزی که نیاز داشتم ...فقط خیارشور و باگت بود
اومدنی از مدرسه خیارشور گرفتم ۴۰تومن ...نوشابه ۲۸
باگت هم عصر از باشگاه اومدنی ...میرم از جاش میگیرم
که مناسب باشه و تازه👌
خلاصه که حساب کتاب شده باید خرج کنیم
از قدیم ما ترک ها میگیم ( ایشدن آتماز ...دیشدن آتار )ترک های گروهمون بدونه کافی 😀من معنی اینو بگم ...دوستایی که به من لطف دارند
اینجا منو تیکه پاره میکنن😅😀👌
خلاصه.....
خرج اضافی ممنون ....تا میتوانی جلوی هزینه هارو بگیری 👌
من برای شام میتونم با دوتا تخم مرغ و سیب زمینی این شکم رو سیر کنم خب ؟
در کنارش با پنج ملیون هم میتونم یه جور دیگه سیر کنم 🤭غذای بیرون
ولی وقتی میبینم که با شرایط این ماه من نمیخونه میشینم مدیریت میکنم ماه بعدش میرم بیرون نمیگم با پنج تومن میبندم نه با یه تومن جمع میکنم یه شب رو.. که هم یه تنوعی بشه 👌 هم یه تفریحی باشه برامون ❤️
همونطور که ماه قبل رفتیم شام سیرابی کاسه ای ۲۰۰تومن بود
چهار کاسه سفارش دادیم ...با مخلفات کنارش با یه تومن یه شام خوب خوردیم و اومدیم 👌
همانطور که تو خوشی ها کنار همسرمون هستیم ♥️
منظور تو دست تنگی ها و شرایط سخت هم باید تحمل کرد
و دم نزد ...هی فشار نیاورد به نون آور زندگی ❤️
من خودم ماه پیش انگشتر قسطی گرفتم
که همسرم کم کم بده پر کنیم جاشو
ولی وقتی میبینم شرایطش سخت ❤️کارو بارش کم شده
هوا سردترر شده
از اینور با پول قالی که درآوردم دیروز تصمیم دارم برم تسویه کنم پول طلا فروش روو به همسرم هم نمیگم که بخواد بد عادت بشه ❤️
از اونور هم دلم نمیاد که تحت فشارش بذارم که فشار بیارم پول طلا فروش رو بده
گناه داره ...یه جونش و اونم گذاشته وسط ♥️میره تلاش میکنه نون حلال میاره واسمون ❤️واسم من واقعا بزرگترین نعمت
دیگه انصاف نیست بیام تحت فشار بذارمش ❤️
وقتی هم میبینم صحبتش میاد میگه پول طلا فروش هم هست 👌 میگم عجله که نداریم عزیزم
میدیم کم کم ...نگران نباش خدا بزرگ عزیزم ❤️
خلاصه که فدات شم به هر نحوی شده زندگی اتون رو جمع و جور کنید که زمونه ی سختی شده
پری روز داشتم برای دخترم مداد رنگی میگرفتم
آقا ۱۲۰تومن یه مدلش رو میگفت
۸۰تومن یه مدلش رو میگفت
ازشون یه کاغذ گرفتم و کشیدم رو کاغذ دیدم هشتادی هاش هم خوب
گفتم چرا چهل تومن اضافه تراشی کنم ؟
به خاطر چهل تومنی که همسرم هزاران بار خم و راست میشه ❤️
به خاطر چهل تومنی که به زور از صاحب کار پول میگیره
اون روز همسرم قسم میخورد به صاحب کار میگفتم پول بده
پول لازمم ...میگفت ...پول ندارم ...🤦
هی میگفت اصرار کردم پول ندارم و فلان
...آخر سر برگشت گفت که برو کلیه ات رو بفروش 🙁یعنی داره کار میکنه در قبالش پولش رو میخواد میگه ندارم
برو کلیه ات رو بفروش
خب با این اوصاف من چطور دلم بیاد که زحمات همسرم رو به باد بدم ؟
که به خاطر یه پول هزاران حرف میشنوه تا از صاحب کار بگیره و بیاره خونه ؟
به خاطر همون سعی میکنم بیشتر حواسم جمع زندگی امون باشه ❤️که برای من همین همسرم میمونه که نون آور زندگی ام ❤️نه فرزندانم ❤️نه پدر مادرم مونده 🖤و نه کسای دیگه ...👌
خلاصه مداد رنگی هشتادی رو گرفتم و چونه زدم که تا جای امکان تخفیف بدین
گفت صرف نمیکنه و فلان
گفت بکشین ....موقع کارت کشیدن گفتم با اجازه اتون
پنج تومن کم کشیدم 👌نگین بچه ها پنج تومن
تومن به تومن ...گرم ترکیش میشه تومن تومنه دایاخدی بالا
ادامه دارد.....