2777
2789
اصلا

من پست های شما رو خوندم 

خداروشکر خودتون آدم عاقلی هستید و مشخص مدیریت رو بلدید 

ولی یاد عموم افتادم 

همیشه میخواستم تو این تاپیک داستان زندگیش رو بگم 

عموی من حدود چهار سال از پدرم کوچک تر اما زودتر از پدر من ازدواج کرده

عموی من هم همین بود هی از این شاخه به اون شاخه می پرید همش تو فکر یک شب پولدار شدن بود اصلا نمیتونست سر یه کار وایسه و صبر کنه به سوددهی برسه تو کاری هم که به سود دهی می رسید آنقدر اشتباه و خطا داشت از دست میداد 

پدر خودم اون زمان مرغ داری داشت حالا اینی که دارم میگم برای قبل سال شصت هست اصلا فکر کنم قبل انقلاب 

پدرم به عموم گفت بیا یه کامیون بخر مرغ ببر جنوب 

اون زمان مرغ داری تو خیلی از شهرها نبود مردم مرغ های محلی میخوردن که خوب کم بود دیگه 

عموم هم شریکی با بابام کامیون خرید و شروع به کار کرد درآمدش هم عالی بوده حتی از پدر خودم بیشتر بابای خودم هم به شدت آدم لارج و ولخرجی بود و هست بهش گفت تو کار کن نمیخواد سهم من رو هم بدی فقط با پولش خونه بخر 

جوری بود که عموم چند روز بار میبرد جنوب درآمدی که داشت پنج برابر درآمد یه کارگر کارخونه بود البته مرغ زنده میبردن اون زمان کامیون ها یخچال نداشت 

گذشت و با چند ماه کار کردن عموم تونست یه خونه سمت سی متری جی بخره که منطقه ده فکر کنم میشه اصلا هم جای بدی نبود 

البته می گفتن خونه از این خونه قدیمی کوچک ها بوده من که یادم نیست 

البته اون مدل خونه ها خیلی زمان بچگیمون‌ بود حیاط خیلی کوچک داشت با دو تا اتاق تو در تو آشپزخونه و دستشویی هم اغلب تو همون حیاط کوچبکه بود یه اتاق هم روی طبقه یک میساختن از ابن مدل خونه ها بود خوب اون زمان برای عموم که خیلی سنش کم بود خیلی خوب بود 

دیگه بعد خرید خونه پدرم کفت یه سهمی از کامیون به من هم بدم چون نصف کامیون برای پدرم بود این هم ناراحت شد نکرد بگه باشه چند ماه کار کنه اون سهم کامیون رو بخره 

حالا این که اینا میفتادن تو پول ها بماند 

بابای خودم هم پایه اش بود 

شمال برن کافه ها و رستوران های آنچنانی برن کلا لاکچری زندگی می کردن بدون اینکه فکر کنند به آینده 

البته من مامانم به شدت آدم حواس جمعی بود همیشه می رفت چیز میز. قسطی میخرید که بابام قسط بده و یه کم از این ولخرجی ها کم بشه 

ولی زن عموم از عموم هم بدتر بود حالا کارهای زن عموم که یادمه تعریف کنم شاخ درمیارید 

چند بار مثل اینکه همون سال ها عموم که بار میبرده مرغ ها به خاطر گرما و اینا مریض میشدن اغلب بیماری های مرغ هم اینجوریه یکیشون بگیره تو کمتر از دو ساعت همه مبتلا میشن اون هم تو فضای کامیون که خیلی نزدیک هستن و عموم ضرر می کنه خلاصه به بابام میگه من دیگه اینکارو نمی کنم ضرر توش داره بابام هم میگه آره ضرر هم داره باید پای ضرر هم وایسی میگه نه کامیون رو بفروشیم مامانم به بابام گفت من طلا دارم میفروشم سهم کامیون رو بخر اما عموم گفت به تو نمی فروشم بفروشیم هر کی سهمش رو برداره 😐😐😐😐چون به شدت به ما حسادت می‌کرد میدونست پول دست بابام بیاد دیگه چیزی ازش نمیمونه خلاصه کامیون فروخته شد و معلوم نشد اصلا پولش چی شد 

مامانم می گفت بابات اون زمان رفت ماشین لباسشویی و تلویزیون رنگی و مبل و اینا برای خونه خرید حالا اینا که خوبه مثلا پروژکتور گرفته بود برای خونه 😂😂😂😂😂حروم کردن پول در حد المپیک 


دیگه عموم بعد از اون تو هزار تا کار رفت 

یه مدت رفت تو کار گاو چند تا گاو خرید که نمی‌دونم می گفت سود فقط. تو گاوداری یه مدت گفت سود تو بوقلمون یه مدت گفت شتر مرغ 

اینا همش مدت کوتاه بود 

از حیوون اومد بیرون شده بود زد تو کار فست فود 

تو هزار تا کار که عوض می کرد به دوره تو کارش با یه سری آدم پولدار همکار شد اینجا من دیگه بودم فکر کنم اوایل دهه هفتاد بود 

اینا دیدن خونشون کوچک و به قول خودشون پایین شهر نمیتونن با این پولدارها درست رفت و آمد کنند خونه رو فروختن رفتن با پول خونه بالاشهر خونه بزرگ اجاره کردن 😐😐😐😐😐حالا نه بالاشهر اونجوری. به اون زمان بالاشهر بود دیگه آنقدر ریخت و پاش می کردن که. باز هم پولی نمیموند‌ که بتونن کار رو پیشرفت بدن 

چقدر هم رو‌مخ بابای من رفتن که شماها هم خونه تون رو بفروشید بیاین اینجا اجاره کنید بابا اجاره نشینی خوش نشینی ما ستارخان زندگی می کردیم خونمون هم بزرگ نبود شصت متری بود بابام هم گفت داداشم راست میگه بفروشیم ولی مامانم اصلا نزاشت هی برای بابام دلیل. آورد خداروشکر بابام بیخیال شد 

حالا اینا میومدن خونه ما هی می گفتن شما چه جوری اینجا زندگی می کنید تو خونه به این کوچکی 

تو دوره هایی که یه ذره دستشون باز می‌شد شروع میکردن به شکل افراطی ولخرجی کردن مثلا زنعموم می گفت من لباس های دخترم رو نمیشورم کثیف بشه میندازم دور 😐😐😐واقعا هم همین کار رو می‌کرد هر دفعه بچه هاش رو میدیدی لباس جدید خودش هم همین طور 

من خونشون می رفتم جلومون خامه از ابن پاک ها میزاشت جلوی هر کدوم یه دونه خوب هیچ کس یه خامه کامل نمبخوره هر جی میموند بقیه اش رو مینداخت دور من با بچگیم‌ بهش می گفتم زن عمو من با قاشق برداشتم اصلا دهنی نکردم می گفت ربطی نداره بدم میاد در چیزی باز بشه نگه دارم 😐😐😐😐

اون زمان ماشین نداشتن عادی بود من یادمه اینها مهمونی میومدن با آژانس میومدن آژانس رو نگه میداشتن با همون برمی گشتن می گفتن سخته وایسیم دوباره آژانس پیدا بشه 

هر چی غذا میومد من یادمه تو سطل آشغال بود می گفت بچه ها غذای مونده نمیخورن 

زن عموم که اصلا اهل مدیریت کردن نبود به شکل افراطی ولخرج بود عموم هم که تو رویا بود که بتونه با یه کار سریع پولدار بشه 

پول جمع نمیکردن کار رو توسعه بدن هی شکست خوردن کار بعدی دوباره شکست دیگه به جایی رسید توانایی اجاره خونه نداشتند مجبور شدن برن خونه مادر زنعموم تو دو تا اتاق زندگی کنند 

حتی اونجا هم دست از ابتکاراشون برنداشتن بعد چند سال مجبور شدن از اونجا هم بلند شن دیگه پول رهن خونه هم نداشتن 

الان هم یه جای اطراف تهران خونه رهن کردن ما دیگه زیاد ازشون خبر نداریم تقریبا قطع رابطه هستیم گفتم چون خیلی حسودن 

عموم هم الان هفتاد سالشه 

چون سر هیچ کاری واینستاد بیمه هم نداشت که الان حقوق بازنشستگی بگیره یه مشکلی هم براش پیش اومد که تقریبا یه پا و دستش حالت نیمه فلج گرفتن 

حالا خدا خیر بده بچه هاشون رو خرجشون رو میدن 

ببینید با بی فکری یه مرد و ندونم کاری زن خونه نتونستن برای پیری خودشون یه سقف درست کنند یه حقوق داشته باشند 


مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


دوستان خوبم سلام و درود 😍معصومه جان خداروشکر ک برگشتی دوست مهربان و شیرین زبانم.😍بچه ها بنظر تون ا ...

سلام عزیز دلم ❤️ قربونت برم من ❤️ 

به نظر من عقلانی نیست ...به قولی نخواه تمام سرمایه ات رو تو یه جا بچینی 

حالا صد ملیون بود یه چیزی 


حیف واقعا چهارصد ملیون پول زیادی .....همون ۹۵/۹۶رو بگیرین 


طلاهات رو نگه دار ...اونطور که می شنویم میگن آبان ماه بالا می‌ره طلا ...انشالله شاید خواستین یه حرکت دیگه بزنین با طلاهات ....یه مقدار هم گذاشتیم و یه زمین گرفتین برای آینده 

دیگه عموم بعد از اون تو هزار تا کار رفت یه مدت رفت تو کار گاو چند تا گاو خرید که نمی‌دونم می گفت سود ...

چقد حرص خوردم از دست کارای عموت و زن عموت و تا حدودی بابات🤦‍♀️

🏃🏻‍♀️

دوستان خرید این شمش های ۲۴ عیار دی جی پی که با چک صیادی میشه گرفت منطقیه ؟ فروشش راحته ؟

شمش مطمعن نیست گل دختر سکه تمام امامی بگیر پول نقده هم سود میکنه هم همه جا برمیدارن

سلام عزیز دلم ❤️ قربونت برم من ❤️ به نظر من عقلانی نیست ...به قولی نخواه تمام سرمایه ات رو تو یه جا ...

معصومه جون میخام برم مسافرت چنتا تیکه طلا دارم ب نظرت کجا بذارم امن باشه ازخونوادم دورم نمیتوتم امانت بدم

بالاخره خرید این ماهم رو رفتم کردماولین تجربه خرید حضوریم بود و بقیه طلاها رو اینترنتی خریده بودم تو ...

عزیزم هدفتون ۲۰ گرمه اینو فقط با طلا میسنجین و‌میشمارین ؟ یا پارسیان و سوت و سکه اینارو درنظر میگیرین ؟ 

سلام عزیزان شبتون بخیر 🌹خوشحالم معصومه جون برگشتی ،😍😍😍 دختر منم کنکور داده و شرایطش مثل دختر خان ...

سلام مریم بانو ❤️ 

چشم شما هم روشن عزیزم ❤️ انشالله که شاهد موفقیت بچه هامون باشیم 

در مورد باکس بندی ...باید ب لو بانک رو داشته باشی 👌 اگه داری تو هم میتونی برنامه ریزی کنی از همین باکس ها 

معصومه جون میخام برم مسافرت چنتا تیکه طلا دارم ب نظرت کجا بذارم امن باشه ازخونوادم دورم نمیتوتم امان ...

بذار بانک کارگشایی ...اجاره هاشون زیاد هم نیست ...

میتونی بذاری وام بگیری ...اون اجاره رو هم ندی عزیزم 

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز