قربونت برم گفتم که از اواخر شهریور ماه همسر من بیکار میشه
تا اواخر اسفند ماه ....اکه کاری هم داشته باشه به زور بخوایم
یه قسمتی از قسط و قرعه هارو ردیف کنیم 👌
تو اون فصل من دیگه دغدغه ی آنچنانی ندارم .اگه از اول تاپیک با من همراه باشی سال ..۴۰۱...برای دو ماه همسرم فقط نهصد هزار تومن خالی پول آورده بود به عنوان خرجی خانه 👌 اینجا هم عنوان کردم اگه دوستان خاطرشون باشه
درسته پول اجاره ها بود الحمدالله ولی اونا هم میرفت برای قسط بانک و قرعه هایی که گذاشته بودم و چک هایی که برای وسایل خونه نویی کشیده بودم 👌
با نهصد هزار تومن جور خرج زندگی رو میکشند ؟به زور خرج نون و تخم مرغ خالی ..دو ماه بشه 👌
خب پس منظور عزیزم هرکس به شرایط زندگی اش نگاه میکنه عزیزم ❤️
الان صد و پنجاه کیلو زیاد به نظر میاد در حالیکه من دایم از شهرستان مهمان دارم ..به خاطر دکتر اینا زیاد میان ....اومدنی هم شب رو میمونن کم کم تو خونه ی من سه وعده میمونن ...
مهمان شهر خودمون به کنار 👌 من اگه فکر اینارو نکنم ...یا به قولی تنبلی کنم ...تو فصل سرد سال باید به سختی بگزرونیم
که تبریز رو با جاهای دیگه ی شهر مقایسه نکنید خیلی خیلی سرد میشه که همه چی چندین برابر گرون میشه 👌 از همه مهمتر تند تند نمیتونی بری بیرون برای خرید
سردی هوا از الان که شهریور ماه هست به قدری زیاد که شب ها پنجره هارو میبندیم ...جمعه به بچه ها قول دادم که میریم پارک ...شام میبریم ❤️
ساعت نه رفتیم ...تا از ماشین پیاده شدیم ...بچه ها گفتن سرد چقدررر هوا
یه ساعت به زور نشستیم ...بعد دیدم بچه ها آب ریزش دماغ دارند زود بلند شدیم ساعت ده و ربع به خاطر بچه ها برگشتیم
حالا شهریور ماه ....منظور فدات شم هرکسی به خوبی قبله ی زندگیش رو میفهمه
منم فقط برای دوستانی که گفتن ایده میخواییم نوشتم ❤️