میدونم
برام مثل روز روشنه
یه جاهایی حتی میخواستم بنویسم مثل شوهر ماری
💔💔💔
هیچی مادر
منتظر نمون عوض شه
گرگ شو
فرصت های زندگی بر نمیگرده
خیلی هم بیخیال نباش که سرش به سنگ بخوره
چون تنهایی سرش نمیخوره
دور از جون با هم سرتون میخوره
با دعوا، با غرغر با هر چی که میشه اعمال نفوذ کرد، کارو جلو ببر
ماری زیاد کوتاه نیا
بده شو اما بد زندگی نکن
تو خیلی توانمندی
میتونی
باید دست تنها جلو ببری، بهت اعتماد کنه بیاد تو تیم تو
تو شکل سنتی منتظری اون ناخدا بشه
نمیشه
خیلی زندگیها اینطوریه
من خودم یه جا از قصد فضا رو باز گذاشتم تا یه اشتباه بکنه
یعنی خودم فضا دادم به اشتباهش
لازم بود برای زندگی ما
اما ده سال عقلمون انداخت
رو سکه دوازده تومن، من ضرر میلیاردی دادم.
هنوز نتونستم به حالت اول برگردم
تو کف داستان رو نساختی
نمیخام بترسونمت
اما کف رو بساز
من زندگی غنچه استوارنیا رو چند سال قبل گوش میکردم، میگفت با شوهرم رفتیم کیش مغازه سیگار فروشی زدم. همه کارها با خودش بود.
ببین باور کن خودت باید آستین بالا بزنی، نمیتونی عوضش کنی
به قول مشاورم، عوض هم بشه بعد از چند سال میگی کاش به جای اون همه انرژی روی همسر رو خودم سرمایه گذاری کرده بودم