2777
2789

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


سلام خانما من میخوام فردا که اخرین مهلت وکالتی کردن حساب هست تو موسسه ملل حساب باز کنم و وکالتی کنم فقط اینکه بعد از ازاد شدن پول بانک ایا پولی از این ۱۰۰ تومنی که ما گداشتیم کم میکنه ؟و اینکه اگه خدادخواست ماشینی به اسممون در اومد همون شهریور که قرعه کشی انجام میشه باید نیمی از پول ماشین رو پرداخت کنیم یا اینکه همش رو موقع تحویل ماشین میگیرن؟

بچه ها برای من وام زیپاد فعال شده بودم، خیلی خوشحال شدم ( البته مبلغش کم، ۳ تومن، اونم فقط ده میلیون سه، چهار روز گذاشته بودم مونده بود) برای اولین بار گفتم وام رو برمیدارم و میذارم پس انداز مخفی 😅 ولی هر کاری کردم نتونستم نقدش کنم، به کیف پول اینا نمیشد انتقال داد، با بورس هم نمیشد چون به اسم خودم نیست به اسم پسرمه، خلاصه با کلی فکر کردن بالاخره تصمیم گرفتم از دی جی کالا وسایل بخرم بعد لغو بزنم، خرید کردم و فوری لغو کردم، اما هر چی منتظر موندم پول برنگشت 😥😥 دیگه استرس گرفتم و فوری رفتم به شوهرم گفتم 😂😂 اونم یه خورده چرخید تو دی جی کالا فهمید پول برگشته به کیف پول، کلی هم غر زد که میتونستی به من بگی کمی صبر کنیم ده تومن بگیریم 🥲🥲😏 دیگه نگفتم مخفی بود گفتم همینجوری خواستم امتحان کنم 😅😅 

@zahra1994 سلام اینجا کسی از وام سر رشته داره؟ اگه اره تگ کنید برام

عزیزم من نمیتونم تگ کنم نمیدونم چرا آبی نمیشه 

اما همینجا مامان سبحان رو میبینی

ازشون سوال وامت و شرایطت رو بپرس

***عزیزانم لطفا در تاپیک های ختم و حاجت روایی ها تگم کنید. یک دنیا سپاس برای مهربانی شما ***


سلام دوستان.
خب اگه یادتون باشه شایدم نباشه😉 حدودا ۴۰-۵۰ روز پیش گفتم که یه کاری انجام دادم و قرار شده بود یک ماه دیگه از اون تاریخ جوابش بیاد و گفتم هر وقت انجام شد میام میگم، 
بالاخره انجام شد و الوعده وفا، امروز روز موعده: 

چند وقت پیش، یعنی حدودا دو ماه پیش
برای انجام  یه کار اداری رفته بودم معاونت هنری 
ارشاد، که همونجا متصدی اون کار به من گفت تو که سالهاست عضو صندوق هنر هستی چرا مدارکتو تکمیل نمیکنی برای بیمه بازنشستگیت، که همون حرف تلنگری بود برام، چون یادتون باشه قبلا گفته بودم دنبال رسیدن به راههایی هستم که در دوره پیری (اگه عمری باشه)  آرامش و آسایش بیشتری داشته باشیم و انگار خدا این راه رو هم جلوی پام گذاشت، من همیشه دلم به این خوش بوده و هست که همسرم سالهاست سابقه بیمه داره و نمیدونم چرا به فکر بیمه کردن خودم نبودم. 
سریع و در طی ده روز تمام مدارکمو بارگذاری و برای پیگیریش هم حتی منتظر جواب اونها نموندم و حضوری رفتم و در روند انجام کار تاثیر زیاد داشت. 

حالا خدا رو شکر از این ماه بیمه من هم برقرار شد، یکی از نزایاش اینه که یه درصدی هم بخشودگی داره. حالا  این حق بیمه هم به مخارجمون اضافه میشه، 

 درسته ممکنه سخت بشه ولی ارزششو داره. فعلا قرار شد نصف مبلغشو خودم از پول توجیبیم بدم نصفشم همسرم زحمتشو بکشه ولی قولشو داده که اوضاع بهتر شد همشو خودش تقبل کنه ❤️


معصومه جان عزیزم اینم همون خبر که گفته بودم میام میگم  @masumehjoon    



راستی دوستان جدیدالورود ضمن خیرمقدم به خاطر ورودتون به دنیای زیبای این تاپیک،
 خواهشا کمی مراعات کنید سوالاتتون درمورد وام و ویپاد بیش از اندازه زیاد شده و باور کنید حتی برای من که ویپاد ندارم هم تکراری هستن، خدا خیر بده مامان سبحان ❤️ نازنین، خواهشا ایشون رو هم مراعات کنید.
الهی همیشه شاد و پر روزی و سلامت باشید❤🩷

خب امروز می‌خوام از خواهر شوهرم براتون بنویسم ❤️


چند روز پیش همسرم از سر کار برگشتنی گفت معصومه

دارم میام خونه ی مامان اینا

گفتم باشه میخوای سر بزنی بهشون ؟

اکثرا اینطوری می‌ره هر یکی دوروز یه بار بهشون سر میزنه


یعنی اونم نره خودم بهش میسپرم که تند تند  ( پدر مادر ) سر بزن ❤️اونا انتظار دارند که بچه هاشون بهشون سر بزنند


میگم عزیزم پدر مادر نعمت بزرگی هست که هر کی نداره بهتر می‌فهمه چی میگم من 🥺

میگم ببین پدر مادر من الان هیچ کدومشون نیستند کنارم ...چقدر من تو خالی ام 🥺چقدررر من تنهام 🥺

آدم بدون بزرگتر معنایی نداره👌

میگم تند تند بهشون سر بزن ...که به قول معروف پدر مادر آفتات لب بومند

امروز هستند فردا نیستند ❤️

خلاصه میگفتم ...زنگ زد که تو هم آماده شو  بیا اونجا ...من یکم کار دارم میرم به لوله های حموم اشون برسم ...آب نمیاد درست حسابی که حموم کنن


گفتم نه دیگه من خسته ام الان از کلاس اومدم

تو برو و درستش کن بهشون سر بزن و بیا ❤️

گفت اگه میومدی خوب میشد ...دیگه خسته ای هیچی دیگه


خداحافظی که کردم ...یه ربع بعد مادر جان زنگ زدند

مادر شوهر ❤️

گفت دخترم چیکار میکنید ؟گفتم زیر سایه ی شما میگزرونیم مادر ❤️

گفت زیر سایه ی خدا باشین ...بلند شین بیایین دارم شام میذارم

گفتم نه مادر زحمت نکش دارم شام میذارم  ...تازه دیدیم همو 👌

بذار امید به لوله ها برسه و بیاد

انشالله دفعه ی بعد می‌آییم 😊

گفت یعنی چی دارم شام میذارم ....تازه اومدین که اومدین

بلند شین بیایین زود 😉


گفتم والله راضی نیستم ...ولی چشم می آییم

واقعیت راضی نمیشم میگم ..گناه دارند ...اون غذایی که میخواد بذار جلو من ...خودشون دو وعده میخورند


خلاصه آماده شدیم بهترین لباس هامون رو پوشیدیم

و به خودمون رسیدیم و رفتیم 😊

تا رسیدیم ...دیدیم همسرم داره می‌ره ابزار آلات بگیره


پدر همسرم میخواد پول بهش بده ...که گفتم بیا عزیزم کارتت مونده بود تو خونه♥️

کارت خودم بود دادم به همسرم اشاره کردم که ازشون پول نگیر

برو بگیر و بیا

همسرم با غرور کارت رو گرفت گفت پدر بذار تو جیبت ♥️

رفت و ی چند دقیقه ای برگشت 👌

کارت رو داد بهم دیدم  ۳۲۵هزار تومن خرج کرده

یواش همسرم گفت من بهت میدم 😉


گفتم این چه حرفیه مگه منو تو داریم عزیزم ؟

تا همسرم رسید به لوله ها

مادر جان شام رو حاضر کرد و گفت بچه ها باز کنید سفره رو

گفت تو دیس می‌کشی مادر ؟

گفتم نه غریبه که نیست خودمون هستیم بیار میکشیم بشقاب

هر دفعه رفتنی می‌ذاره جلوم میگه بکش برای همه

خیلی خوشم میاد از این رفتارش که به عروس ارزش و بها میده ♥️

می‌تونه بگه دست نزن خودم میکشم ولی هر دفعه میگه بشین بکش مادر ❤️

چه همه ی بچه هاش باشند که جمع شدنی سی نفر هستیم ....چه خودمون 👌

منم شروع کردم به کشیدین


ادامه دارد....

خب و اما برنامه ی غذایی هفتگی قسمت صبحانه رو گرفتم امروز که ۲۱۳۰۰۰هزار تومن به این قسمت رفت که بودج ...

سلام عزیزم، خوبی؟ خدا قوت💐❤️

بیزحمت فرصت کردی تاپیک آشپزی یا دورهمی این کتلت آسان رو توضیح میدی چطور درست میکنی؟ 

چند بار خواستم بپرسم یادم رفته.

خب امروز می‌خوام از خواهر شوهرم براتون بنویسم ❤️چند روز پیش همسرم از سر کار برگشتنی گفت معصومهدارم م ...

اول از همه به پدر همسرم میکشم که بزرگ خونه هستند ❤️
بعد اون به مادر جان ❤️
بعد به همسرم میکشم پیش اونا که بدونن به پسرش ارزش و احترام قایلم...بعد به بچه هام ❤️
شام برنج و مرغ گذاشته بود 👌


کلا ماها هر مرغ رو به هشت قسمت تقسیم میکنیم که برای هر نفر یه تیکه میذاریم و یکی دو تیکه هم آخرش اضافه می اندازیم ...
دم قابلمه رو که باز کردم ..دو تیکه کشیدم و گذاشتم جلوی پدر شوهرم و مادر شوهرم ❤️
.سه تا هم کشیدم به یه بشقاب و گذاشتم جلوی همسرم و بچه هامون ❤️



دو تا هم موند ته قابلمه که درشو گذاشتم و کشیدم کنار
مادر شوهرم گفت بکش چرا گذاشتی عقب ؟
گفتم کافی دیگه 👌
اگه یه وقت کم اومد ...چشم میکشیم ...حیف و میل نشه
زحمت کشیدی ... برکتتون زیاد

کنارش هم ...هویج و سیب زمینی و گوجه گذاشته بود 👌



همسرم کشید و دخترا کشید ...من یه تیکه از سینه ی مرغ جدا کردم با مخلفات کنار مرغ شروع کردم به خوردن

تو این حین خواهر شوهرم زنک زد که مامان هستی داریم میریم دنبال دخترمون از اونجا بیام .

همسرم گفت کی بود ؟
مادر گفت خواهرت بود
گفت چی می‌گفت ؟
گفت هیچی پول میخواد گفتم نقدی بیا بگیر
پول لازم پول نون ندارند و میان ازم بگیره 👌



همسرم گفت یعنی چی ؟
مگه همسرش نمیره سر کار ؟
گفت نه فعلا معلق شده از کارش ..گفتیم حالا چرا و فلان گفت خودش میاد و میگه
پول نون خالی هم ندارند منم گفتم قرعه دارم ...فقط پونصد هزار تومن دارم که میان اونو بگیرم ازم 🙁

بعد پدر شوهرم برگشت گفت ...لیاقت ندارند یه زندگی رو بچرخونن بعد من پیر برم جلوی آفتاب بمونم و اینطوری مریض بشم ....بیارم تاوان ندونم کاریای آقا و خانوم  رو بدم

همسرم برگشت گفت ... وقتی به دخترت میگیم مدیریت داشته باش ...پول پس انداز کن ...
وقتی بلد نیست چه جوری خرج کنه....این میشه آخر و عاقبتش 🙁
مادر شوهرم برگشت گفت چی بگم پسرم ❤️



پسرش (امید ) برگشت گفت الان دیدی معصومه که غذا رو میکشید چیکار کرد ؟ نفری گذاشت و مابقی. و گذاشت کنار
میتونست همشو بکشه بذاره وسط
ولی مدیریت کرد که اول این خورده بشه ...بعد بیاره وسط حیف و میل نشه
یه زن باید زن باشه ...جمع کنه 👌 من از کجا دارم ؟
اون کارمند و من کارگر
چند سالی هم از من زودتر ازدواج کرده
چی داره ؟چیکار کردن ؟

مادر شوهرم گفت نمی‌دونم ( بالا ) معصومه
همون طوری کرده که الان صاحب خونه زندگی هستین ❤️

همسرم گفت مگه بچه است ...یعنی این نمیگه دختر من دم بخت ؟ اکه به وقتش میدادم الان مادر بزرگ پدر بزرگ بودیم

گفت وقتی میگفتم خواهر چرا بردی دخترت رو برای کلاس هنر پیشه گی  ثبت نام کردی ...سه سال پیش براش بیست ملیون هزینه کردن ...
گفتم خواهر فکر کردی دخترت میشه نیکی کریمی .؟...اون موقع برگشت گفت خب دوست داره می‌ره .....مگه هر چیزی رو بچه بخواد در جا فراهم می‌کنن؟ وقتی هر چی رو دوست داشتین میکنن ؟




به قول معصومه روز فقط امروز نیست برای همه آینده لازم ....آینده هم یه سال دیگه است ...دو سال دیگه است
..آینده به پنجاه سال دیگه نمیگن که می‌گفت ول کن بابا بچه های من الان خوش باشند ...چه آینده ای

الان همون آینده است که از راه رسیده 👌

دوازده ملیون هم فقط پول اسنپ داده بود تا بره و بیاد ...اون سر دنیا به کلاس هنر پیشه گی

بکو مادر ببینم الان چه سمتی داره نوه ات ؟؟

گفتم عزیزم من ....رفتنش چه اشتباه نیست کسی نمیگه  نره..... بره ...منتها با مدیریت
سه سال پشت کنکور ...نه می‌تونه از سراسری در بیاد
نه می‌تونه دانشگاه آزاد بره
میگن پول نداریم 👌🙁اونوقت بیست ملیون پول میدن واسه کلاس
اینا رو هم بچه نمی‌فهمه ....بر میگرده به مدیریت مادر خونه
مادر خونه باید بدونه که چیکار می‌کنه 👌
به جای هنر پیشگی میتونست با نصف مبلغ بره دانشگاه آزاد ...و نصف دیگه اش رو پس انداز کنه واسه این روز

پدر شوهرم گفت اختیار دستشو داده به بچه هاش
دخترم برگشت گفت پس چرا ما همچنین کاری نمی‌کنیم ؟
چون مادرمون از همون بچگی امون حواسش بهمون به زندگی امون هست

طوری پدرم و زندگی امون رو تو مشت گرفته که هیچ کدوم از ماها حق اشتباه نداریم 👌

پولی داشته باشیم مادرمون برامون زود می‌ره تبدیل میکنه

دختر مجرد هستم فلان قدر طلا دارم 👌
اون روز چهارصد تومن داشتم مامان رفت برام یه سکه ی صد سوتی گرفت 👌 که پولم حروم نشه

ولی دختر عمه ام چیکار می‌کنه دو ملیون پول کرم برای صورت ...شیشه ایش میده یه لک نمیتونی پیدا کنی رو صورتش 👌
اونا هم حرفشون این بود که مقصر دخترشون هستش

گفتم اون روزهایی که پول منظم میومد به حسابش ...پنج تا پیتزا رو یه جا می‌خوردند واسه عصرونه
یه ملیون پول کنسرت میداد دخترش
پونوزده ملیون فقط سه نفری دادند به لباس عید
نه ملیون دادند به یه شب مسافرت رفتند با اسنپ به جای دور ...
باید به فکر این روزا هم بودند مادر ❤️
کی میاد دست آدمو بگیره
الان تو این دوره زمونه همه گرفتار هستند برای خودش
هزار و یک خرج دارند

بعد مادر شوهرم که خودش آدم مقتصدی
برگشت گفت هیچ کس دخترم
من خودم الان این پونصد رو بدم ...برنامه هام بهم خواهد ریخت ...ولی چه کنم که دخترم

ادامه دارد....

اول از همه به پدر همسرم میکشم که بزرگ خونه هستند ❤️بعد اون به مادر جان ❤️بعد به همسرم میکشم پیش اونا ...

خلاصه عزیزان اینا اومدن خانواده گی
نگو پول شام هم نداشتند .🤦..اومدند اینجا ...چون تند تند میان دیگه روشون نشده بود بگه که واسه شام می آییم

گفتم شام خوردین گفت نه ....به مادر شوهرم گفتم مادر دو استکان کته میذارم ....قاطی کنن بخورند

دو سوت آماده شد ....خواهر شوهرم برگشت به پسرش گفت بخور سیر شو ها
گوجه ها هم بمونند یه وعده ناهار میکنیم 🤦
واقعا چرا ؟؟؟؟چرا دوستان باید یه طوری خرج کنیم
که اینطوری لنگ ...یه وعده غذا بمونیم ؟

وقتی نه پیشرفتی حاصل شده ...نه حرکتی انجام داده شده ؟

مثلا یه قطعه زمین بگیره ...آدم بگه آره دیگه به خاطر اینکه لنگ نون هستند 🙁
وقتی هیچ پیشرفتی نیست
وقتی هیچ حرکتی انجام نشده چرا ؟

بعد همسرش که راحت با بردار ها ....گفت از یه نفر رشوه گرفتم چند وقت پیش ...موقع گرفتن ....دیدن و چوغولی امو کردن 🤦🙁
الان در به در آواره شدم 🥺
حالا کاری ندارم به این قسمت از کارش که چیکار کرده نون درست نمی بره سر سفره اش به کنار 👌

اما وقتی به خاطر بیست میلیون می اندازند بازداشتگاه
اینش بد ...که به خاطر ده ملیون میوفته تو 👌
از اون بدترررر به خاطر دو ملیون و نیم ....پول دولت که برای تشکیل دادگاه و فلان ....
گوشی رو امانت میذارند که نداریم 👌

یعنی ننگ از نظر من اینطور مدیریت
فردا دور بر چی میگن به آدم ؟
فردا آدم چه جور میخواد سر بلند کنه ..جلوی خواستگار ؟
فردا آدم جلوی دم  و همسایه چی میگه که به خاطر بیست ملیون ..رفتند دم درش و دستبند زدند بهش

واقعا یه زن چقدر می‌تونه ...بیخیال باشه
توجه نکنه
اهمیت نده ...مدیریت نداشته باشه
وقتی شوهر آدم می‌ره و کار می‌کنه و پول میاره
این وظیفه ی زن خونه است که همه چی رو بگیره تحت سلطه ی خودش 👌
همه چی عزیزان فقط شکم نیست 👌

الان کسی نمیدونه که من یک تخم مرغ آبپز کردم خوردم سیر شدم..برای ناهار
و یا یه تومن کارت کشیدم بیرون ناهار خوردم اومدم

شکم منو کسی نمی‌بینه ....ولی اونی که دیده میشه ...رخت و لباسم ...موقعیت ام ..طلاهام .ماشین زیر پام ...خونه ای که توش  میشینم ...
خلاصه عزیزان شام رو حاضر کردیم و اینا خوردند
مادر شوهرم پول رو شمرد داد دست خواهر شوهرم
خواهر شوهرم هم ...اول زندگیش نیست که بگم خب بلد نیست ‌..بدون تجربه است 🙁
هنوز پستی و بلندی ندیده 🙁
نه خیررررر ...ایشون ۴۳سالش و ۲۳ساله که عروسی کرده
و همسرش ۲۶سال سابقه ی کار داره

که فقط و فقط بدون برنامه هستند ...بدون مدیریت👌 هستند ...مدیریت ضعیف اشون هم خواهر شوهرم باعث و ب ا. نی اش هستش
چرا ؟؟ الان بهتون میگم


تو اون موقعیت حساس زندگی که ...پول یه وعده غذا ندارند ...پول نون خالی ندارند ...پول رفت و آمد ماشین رو ندارند 👌
یه روز پسرش رفته کار کرده سنش (۱۳) بیرون یه ملیون بهش دستمزد دادند .کار یه روز بود


دستمزد رو که گرفته .آورده پونصد اش و به خواهرش داده ..پونصد اش رو خودش برداشته ....مادر عوض اینکه بگه بچه ها وضعمون خوب نیست 👌پدرمون بیکار شده

پولتون رو به من قرض بدین انشالله به زودی بهتون بر میگردونم ...پول نون خالی نداریم
رفته با پولاشون ..براشون خرید کرده لباس خریده


که از کیف در آوردند به مادر بزرگ و پدر بزرگ اشون نشون دادند گفتند ...همین الان گرفتیم اومدنی ...ببینید خوبه🤦
از اونور هم اومده به خاطر پونصد تومن از مادر دهن باز می‌کنه
حالا می‌گفت زنک زدم به پدر شوهرم گفتم که تو چطور بزرگی هستی که پسرت الان یه ماه کار نداره ما بی پول هستیم و گشنه سر به زمین میذاریم 🙁🤦

حالا بنده خدا پدر شوهر یک تومن داده گرمکن اشون رو تعمیر کرده ...که مدت ها بود مثل قدیم آب گرم میکردند حموم می‌کردند
که بعد دو روز باز خراب میشه
یه مدیریتی نکرده که زنک بزنه ...بگه پدر جان به همون نفری که گفتی درست کرده زنگ بزنه دوبار ببینه 👌 بیاد درستش کنه
باز مثل سابق آب گرم می‌کنن حموم میکنن
عزیزان حرف زیاد ...نمی‌خوام زیاده گویی کنم
اینا رو مرد خونه شاید ندونه ... نفهمه ...یا خجالتی باشه

ولی تو زن خونه باید مدیریت کنی ....باااااااااید
نکنی عزیز من چوبشو رو خودت خواهی خورد

الان من که غریبه هستم من که بدون حموم نموندم ...تویی که بچه هات در عذاب هستند ...تو یی که دخترت رو گذاشتی سر کار ...پیاده میری از کجا تا کجااااااااا

تویی که خواستگار میاد بهتون حرف می اندازه که شما بله رو بگین ما به فامیل و آشناهامون میگیم ..خانواده ی عروس امون شهرستان میشینند

اینم یه گوشه از بی مدیریتی خواهر جان👌


مگه همه ی دنیا مقابلتون ایستاده بودن ؟😁😁😁😁

آره دیگه عزیزم تو که از قدیمی های این تاپیکی 

مگه نگفتم سرگذشت زندگی امو ...که چطور دورو بریا شمادتمون کردند 

چطور حرف بارمون کردند ....چقدررر پدرم و بردارم مقابلمون ایستادن که طلاق بگیر ....این زندگی ...زندگی نمیشه برات 


و هزاران حرف دیگه عزیزم 


سلام خانما معلمای زحمتکش و مهربون میشه بهم کمک کنیدمن 43 سالمه و تا حالا شوهرم نمیذاشت کار کنم با وج ...

عزیزم آموزش دادن اصلا کار سختی نیست

منم این ترم کلاس داشتم توی دانشگاه

اصلا استرس نگیر 

تو لازم نیست همین اول کل مباحث رو یاد بگیری. مثلا فردا باید درس هفتم رو درس بدی. همون درس هفتم رو امروز مرور میکنی فقط

آموزش هم میتونی از فیلیمومدرسه ببینی

طرح درس و اینها رو برو یاد بگیر تا با حساب و کتاب آموزش بدی 


خیلی خوشحال شدم برات از ته دلم میگم. روزی رو میبینم که کلی شاگرد ادبیات و عربی داری


به آقای مدیر هم نگو چیزی یادم نیست. بگو من دستمزد میگیرم اما چون سالها از عرصه دور بودم کمتر میگیرم.


بگو دستمزد من ماهی ۵ میلیون تومن هست و به تمام مباحث و روش های تدریس نوین هم مسلط هستم. 


اصلا هم جوش نزن توی همین یک ماه همه جیزو یاد میگیری 

***عزیزانم لطفا در تاپیک های ختم و حاجت روایی ها تگم کنید. یک دنیا سپاس برای مهربانی شما ***
معصومه جان که افتخار ندادن راهنمایی کنن دوستایی عزیزم کسی اگه پیام منو دیده رهنمایی کنه شوهرم هر ما ...

عزیزم اول از همه برو یک سکه ۵۰۰ سوتی بخر حدود ۱ و ۸۰۰ هست

بقیه پول رو تقسیم به روزهای ماه کن

۵ و ۲۰۰ باقی میمونه که تقسیم به ۳۰ کنیم میشه روزی ۱۷۳ هزار تومن

این وسطها سعی کن روزهای بدون خرج هم داسته باشی که بودجه اش رو بتونی اختصاص بدی به پروتئین 

***عزیزانم لطفا در تاپیک های ختم و حاجت روایی ها تگم کنید. یک دنیا سپاس برای مهربانی شما ***
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز