آفرین به شما و خواهش میکنم. دقیقا همینه من معتقدم تحصیلات بالا هیچ وقت برای یه انسان شعور و عقل و فهم و کمالات نمیاره، چه بسیار افرادی که تحصیلکرده هستند ولی دور از جون همه دوستان و شما دریغ از ذره ای ادب یا شعور.
هنر روح آدمو نوازش و لطیف میکنه.
عزیزم من با این شیوه موافقم
دوست پسر منم خانواده اش وضع مالیشون خیلی خوبه. بالاشهر میشینن و چندتا خونه و باغ و اینها از همون بچگی داشتن
اما پدرش تابستون ها میفرستاده اش گلخونه داییش کارگری کنه. یعنی جایی که از نظر اخلاقی هم برای یک بچه دوازده ۱۳ ساله هم مطمئن باشه
الان خودش چیزهایی که داره واقعا خیلیه. به علاوه اینکه خیلی هم خاکی و متواضع هست
با خودم میگم اگه چیزهایی که اون داشت رو خیلی های دیگه داشتن خدا رو بنده نبودن
من هم مادر سختگیری میشم.
به بچه خیلی رو نمیدم هرکار دلش خواست بکنه. سختگیری من به معنی متعصب نیست. به معنی مراقبت و دقت هست
دم مادرتون گرم و امیدوارم همیشه پاینده باشن.
میدونم چی میگی، خودمم کارم خیاطی نیست هرچند که شاید یه روزی رفتم به سمت مزون زدن ولی الان نه.
اوایل که تازه یاد گرفته بودم منم همین ماجراها رو داشتم. هیچ وقت یادم نمیره، یه مانتو برای خودم دوخته بودم یکی از عزیزان دید و خوشش اومد و ازم خواست که چون خودش وقت نداره براش پارچه بگیرم و بدوزم، منم به خاطر اینکه برام عزیز بود و لطف زیاد در حقم کرده بود به خاطر جبران، قبول کردم.
اشتباهم این بود که خواستم سنگ تموم بذارم رفتم از کوچه برلن براش پارچه گرفتم، پارچه ای که از عبدل آباد ۸سال پیش ۲۰ تومن میتونستم بگیرم اونجا حدود ۴۰ تومن برام دراومد. دو روزم وقت گذاشتم برای دوختش، اومد پوشید و خوشش اومد و یه ۵۰ تومنی درآورد به عنوان دستمزد و پول پارچه بده، من حقیقتا خیال نداشتم پولی بابت دوخت بگیرم ولیییی از اون اصرار و از من انکار و در نهایت پولو گذاشت زیر وسایلم و رفت ولی من حس بدی داشتم تو ذوقم خورده بود. یکی دو بارم یه عزیز دیگه برمیداشت کارهای رفوی لباسشو برام آورد و من نتونستم بهش نه بگم، منم از رفو و تعمیر و شکافتن و دوختن دوباره متنفرم. دو بار اینکارو انجام داد، بازم از کارش ناراحت شدم.
اومدم از اون به بعد تا چند وقت هربار که میدیدمشون و حرف از خیاطی میشد میگفتم من که مدتهاست حوصلشو ندارم و حتی چیزی برای خودم ندوختم یا میگفتم چرخمو جمع کردم. این شد که دیگه توقعشون از بین رفت. الان تو جمعهاشون لباسای دوخت خودمو میپوشم و هربارم میپرسن خودت دوختی؟ میگم بله🤭🤭 بعدش یکیشون میگه یه بار بیام باهم بریم چند تا پارچه بگیرم برام بدوزی و جواب من یه لبخند هست و یه جمله که باشه ایشالا یه روز هماهنگ میکنیم و تو دلم میگم حالاحالاها اون یه روز نمیرسه😁😁
نکته، پستم تا اینجا ممکنه اقتصادی نباشه ولی خوبه که حواسمون به توقعی که از دیگران داریم باشه و به حدی نرسونیم که طرف حتی اگه دلشم بخواد نتونه لطفی کنه.
نکته اقتصادی رو هم توی همین پستم و از اینجا به بعد بگم.
چند روزه اومدیم شهرستان خونه پدرو مادر همسرم، در واقع از گرما و شلوغی تهران در رفتیم😉😉
قبل اومدن یه جلسه توجیهی برای همسرم گذاشتم که عزیزم فلان قدر داخل کارت هست ولیییییی فقط و فقط مجازیم که ۳ تومن خرج کنیم چون ماه آینده برامون ماه پرخرجه و از الان باید حواسمون بهش باشه. اینو بگم که اینجا به هیچ وجه اجازه نمیدن برای خونه و خوراک هزینه کنیم و اگر چیزی بخریم حتی در حد ۱۰۰ تومن با اصرار برمیگردونن، اما امان از یه مغازه ای که اینجا هست، کلی خواروبار و خشکبار تازه محصول همین اطرافو داره حالا اسمشو میذاریم مغازه خوشمزه مثلا، ما هر بار که بریم اونجا بیرون اومدنمون معادل هست با چند میلیون خرج روی دستمون.
به همسر جان نهیب زدم که یا مغازه خوشمزه نمیریم یا اگه رفتیم فقط با دو کیلو تخمه بیرون میاییم. که هنوز قسمت نشده بریم🤣
اما خب یه چیزایی هست که از این شهر و شهرهای اطراف باید بگیریم برای همونها سقف ۳ تومنو تعیین کردم. مثل برگه زردآلوی امسالی که دو کیلو گرفتم شد ۴۶۰ تومن به نظرم قیمتش خوب بود.
دو بطری گلاب اعلا، نبات زعفرانی عالی چند کیلو برای خودنون و مادرم اینا، عسل و شیره انگور و چند تا وسیله دیگه.
مادر شوهرم زحمت کشیده یه بطری شیره انگور، دو کیلو قند و دو کیلو شکر، یه مقداری آجیل، چند کیلو برنج ایرانی و شوید و نعنا خشک از هر کدوم به اندازه یه قوطی رب فعلا گذاشته میدونم تا روز برگشت چند قلم دیگم اضافه میشه. دستش درد نکنه هر بار منو شرمنده میکنه هرچقدرم میگم مامان شرمندم نکن به خدا نیازی نیست زحمت بکشی بازم لطفش برقراره (مادرشوهرم خیلی خیلی زیرپوستی پسر دوسته🤣🤣🤣🤣)
از سیبهای درختهای حیاطم یه مقداری خرد کردم گذاشتم خشک بشن که با خودم بیارم، پوستهاشونم چون کود و سم نخوردن خشک کردم که با پونه هایی که از باغچه میچینم و خشک میکنم برای خونه دمنوش ترکیبی درست کنم.
تا اینجا تونستیم در برابر خریدهای هیجانی خومونو کنترل کنیم، ان شالله تا روز آخر سربلند بمونیم😇😇😂😂
بچه ها من ویپاد کارت پاسارگاد ثبت نام کردم تو برنامش نوشته میتونم یه تومن وام بگیرم خب بعد این پول میاد تو کارتم یا باقی میتونم برم مغازه ها خرید کنم؟؟؟ جریانش چطوریه اعتبار میدن یا پول
دوستان میشه لطفا برای سلامتی پدرم صلوات بفرستین؟
بیمارستان بستری شده براش دعا کنید دستم به دامنتون.
لطفا براش صلوات بفرستین که نیاز به جراحی نداشته باشه
من راستش این هفته چون سایت خراب بود زیاد نمی اومدم ولی گزارش بدم از خرید طلا که یکشنبه انجام شد قبل گرونی ها . قیمت طلا ۳ میلیون و ۴۰۵ هزارتومان بود که من دو تا النگو گرفتم برای دخترم ۱۰ گرم و ۷۵۰ و یک پلاک به وزن ا گرم و ۷۰۰ . النگوها رو ۴۰ میلیون و ۲۰۰ و پلاک رو ۵ میلیون و ۹۰۰ حساب کرد البته پلاک دست دوم بود. ۲۰ تومان از وام برایند ویپاد استفاده کردم ۲۶ تومان هم پس انداز خودم بود. البته اینها همه به لطف خدا و با انگیزه بخشی شما دوستای خوبم بود❤️😍😁🌸
