قانون خرید یکی منو برد به خاطرات سیزده سال پیش
پسر من تا سه سالگی رنگ مغازه رو هم ندیده بود من یا باباش مینشستیم کنارش داخل ماشین و یکی دیگه خرید میکرد میاورد
از سه سالگی بردمش مغازه خودش ذاتا چشم سیر شده بود فقط یه چیز انتخاب میکرد اگرم من تعارف بیشترش میکردم میگفت نه برام ضرر داره 🤣🤣اماآااا امان امان از دخترم
متاسفانه حرف خوبی نیس اما به یکی از افراد خانواده کشیده
حتما باید دست پر و با جنس گرون از مغازه بیاد بیرون
مثلا میریم اتیکت لباسا و کفش نگا میکنه حتما باید صفراش زیاد باشن تا انتخابش کنه
ده ساله اس
تا الان باهاش کج دار و مریز راه اومدم امااا خب دارم روش کار میکنم و تازگیا کنار میاد میگه شما انتخاب کنی بهتره
خانما میخام‌سبزی خرد کنی شروع کنم تما مجوز اینا ندارم نمیدونم از کجا شروع کنم یعنی تو خونه شروع کنم؟دو تا بچه مدرسه ای دارم بدون هیچ هیچ کمکی .
یعنی میرسم؟شوهرم‌صبح میره شب میاد آوردن و بردن بچه هام‌با خودمه اغلب میرسم یعنی؟
خانم شاکی هاتون زیادناااااااا🤭💔
دیگه خبری از ماجرا های زهرا و ولخرجی هاش نیست🚶🏻♀️
گزارشات روزانه و هفتگی هم که تعطیل🚶🏻♀️
سلام عزیزای دل خواهر
تابستون بازار کار شوهرم ( کار دومش) کلن کساده،وخوب دستمون بالطبع بستس.
یه مشکلی تو شرکت پیش اومد قرار بود چند روز پیش حقوق بدن که فعلن ندادن.
واما این چن روز تمام نکاتی که من تو این تاپیک یاد گرفتم به کمکم اومدن
بیشتر از بچه هام ،شوهرم خیلی شکمو تشریف دارن واگه به حال خودش میزاشتم این چن روز حساب سوپری سر به فلک میکشید.
۱.قدم اول چهارکیلو شیر محلی خریدم(۱۴۰) جوشوندمش تو یه قابلمه حلب گذاشتم ۲۴ ساعت بمونه کلی سرشیر بم داد😋
که دو روز صبحونه ی همسری و بچه ها بود .
نصف شیر تبدیل شد به ماست.نصف بقیش با دوقاشق ثعلب و شکر و وانیل تبدیل شد بستنی رفت تو فریزر که یه هفتمونو میرسونه.
۲.همسری شب ها ،شوری دوس داره ،چن شب دیدم که رفته پفک خانواده بزرگ خریده،جدای از هزینش واینکه هنوز حقوق نگرفتیم ضرر داره واقعن،امشب بش گفتم ذرت بخر برات پفیلا درست کنم.۵۰ تومن خرید که فک میکنم ۴ یا ۵ بار بتونم پفیلا درست کنم.
۳-میوه هم تو این روزا یاد گرفتم قرار نیست هر دفعه میرم خرید چند نوع میوه بخرم.هر وقت رفتیم خرید یه نوع میوه خریدم.
بچه ها مشکل من غذای اصلی نیست بیشتر میان وعده وهله هوله هست ، خروجی این قسمتمون خیلی زیاده وباعث شده به چیزای دیگه نتونم درست برسم.
ودارم با کمک شما کنترلش کنم .
سلام عزیزان
الهی تنور دلاتون مثل این روزای تابستون گرم باشه
من امروز بعد از مدتها برنامه ریزی و حساب کتاب و پس انداز باید هدف خرید یه وسیله برقیم تیک میخورد
امروز من و همسر جان خونه بودیم و اما من فوق العاده بی رمق و بیحال از نوع بی دلیل
تا ساعت ۱۱ تصمیم داشتم ناهار رو بگم از بیرون سفارش بزنیم،اما چون عصر نیت خرید داشتم،گفتم همین ناهار بیرون ۵۰۰-۴۰۰ میافته،پاشو تنبلی نداریم
رفتم یه دوش گرفتم
یه نسکافه خوردم و زودپز رو اوردم سر دست و سریع مرغ پختم و سرخش کردم و ساندویچ مرغ خوردیم
عصرم راهی بازار شدیم با کلی ذوق😍
بین فروشگاه ها اختلاف قیمت های زیادی بود برای دقیقا همین وسیله ای که من میخواستم،توجیهشونم خریدشون در زمانهای مختلف بوده،یکی میگفت تازه بارم رسیده،یکی میگفت من از فلان جا میارم و ...
تمام فروشگاه ها رو گشت زدیم و منصفانه ترین قیمت رو پیدا کردم با حداقل قیمت
تست کردیم و تحویل گرفتیم
در راه برگشتنی هم برا دخترا عروسک خریدم،چون هم ناهار ظهر رو صرفه جویی کرده بودم، هم عصر کالا رو با قیمتی که پایین تر از عدد مد نظرم بود یافته بودم.
دیگه جایزه صرفه جویی شد کادو دخترام 💚 🧡
راستی یه ذکرم سامگل عزیز گفتن،جا داره تشکر کنم💖
یه مبلغی از بنده خدایی طلب داشتیم،هرکاری میکردیم پس نمیداد،با وقاحت تمام میگفت ندارم، خواستی پول ندی😬😬
دیگه حقیقتا در شان خودم و همسرم نمیدیدم بیشتر از این به طرف پیامک بدم و دو ماهی بود قیدشو کامل زده بودیم
در کمال ناباوری دیشب ریخت به حساب.وقتی پول اومد من انتظار نداشتم از طرف ایشون باشه و از همراه بانک چک کردم متوجه شدم ....
و من اینو تاثیر اون ذکر میدونم🙏
خیلیییی خوبه که این تحربیاتتون رو می نویسید💖💖💖نتونستم فقط لایک کنم چون اعتقاد دارم کسی که اینا رو مینویسه خیلی شهامت داره 💖💖 این حرفهاتون خیلی انگیزه میشه برای اینکه ادم بدونه شرتیط سخت میگذره 💖ممنونم💞
