قربونت برم عزیزم
خانواده هایی که حمایتگر بودن برای بچه هاشون کمتر این شرایطو داشتن یا خیلیاشونم تو رفاه بودن
منم تو خانواده ی خودم از نظر مالی مشکلی نداشتم مادرمم جهیزیه ی کامل بهم دادن دستشون درد نکنه
اما وقتی دیدن پدرشوهرم به پسرش رحم نکردو دسترنج ۸سال کار رکردن پسرش که به ۳دونگ خونه تبدیل شده بودو به عبارتی بالا کشید
ببخشید واژه ی دیگه ای پیدا نکردم که بگم
مادرمم دلسرد شد و یجورایی خودمون موندیمو خودمون
یادمه میرفتیم عصاره ی مرغ گالینابلانکا میخریدیم با هویج و سیب زمینی و رشته یه قابلمه سوپ درست میکردم ۳روز میخوردیم
یا ماکارونی میخریدم بسته ای ۷۰۰تومن با یه مشت سویا که خییلی ارزون بود ماکارونی درست میکردم
همونم میذاشتیم لای نون میخوردیم که تا ۳تا وعده برسونه
یه موتور داشتیم که همسرم پیک کار میکرد یه پنج شنبه به همسرم گفتم بریم بهشت زهرا سر خاک پدرم
رفتیمو اون روز خیلی بهشت زهرا شلوغ بود و چقدر خیراتی اورده بودن
یه نفر چایی خیرات کرده بود خوردیم لیوانشدستم بود دنبال سطل زباله بودم که یه اقایی خرما اورد منو همسرم برداشتیم گذاشتیم تو لیوان
باز یه نفر دیگه خرما اوردو باز برداشتیم گذاشتی تو لیوان
چن نفر حلوا اوردن و..
منم اومدم خونه حلوارو با نون ناهار خوردیم
خرما رو سرخ کردیم شام خوردیم
نذاشتیم هیچکس بفهمه که ما نداریمو ابروی همسرم بره
این داستان فقط ۲ سال طول کشید بعدش همسرم شغل خوب پیدا کردو خونه خریدیم البته ۴۰متره اما خیلی راضیم و خونمونو دوس دارم
ماشین داریم ۳تا موتور داریم
۱۰۰گرم طلا داریمو از زمانی که با این تاپیک اشنا شدم هدف گذاری کردم ایشالا تا سال اینده یه خونه ی کوچیک دیگه بخرم بدم اجاره و پس اندازمون بشه
ممنونم از شما که با جون و دل دوستانو راهنمایی میکنین و از تجربتون میگین عزیزم🌻😘