خب من اصلا اسم نیاوردم که شما ناراحت نشی عزیزم ولی دقیقا منم با خوندن پست فهمیدم منظورشون شمایی، و اونجایی که گفتن جای کیک و شیرینی نون رو شکر میزنن میخورن عمیقا ناراحت شدم چون شما چندین بار تعریف کردی این موضوع مال زمانیه ک دستتون خالی بوده و دخترت کوچیک بوده،همه ی ماهایی که پشتوانه نداشتیم از این روزا داشتیم که شرمنده بچه هامون شدیم.خودم هیچوقت یادم نمیره بچه سه سالم تو میوه فروشی شلیل میخواست شوهرم رفته بود سیب زمینی بخره ولی برای شلیل پول نداشتیم چشمای شرمنده شوهرم هیچوقت از جلو چشمم نمیره، اون شب تا صبح زیر پتو گریه کردم،
ولی خداروشکر اون روزا تموم شد
سلام معصومه جان میدونم خیلیا تو صف هستن اما منو هم دریابید
عزیزم اینطور نفرما من عددی نیستم که کسی رو ببخشم یا حلال کنم ❤️
من و شما چندین بار باهم تبادل نظر کردیم
من سر صحبتم یه چیز دیگه است 👌
اصلا نمیگم که همه ی گفته های من باید قابل اجرا باشه
استغفرالله من امام پیغمبر نیستم که👌 کامل هم نیستم
فقط ناراحت شدم از اینکه پشتم حرف زده شده بود
من تا حالا نذاشتم کسی ازمن دلخور باشه ....
فقط خواستم بگم که خوب که ...تا وقتی که با کفش های طرف مقابلمون راه نرفتیم 👌تو زندگی اون طرف نبودیم 👌تو نداریهاش نبودیم 👌تو بی کسی هاش نبودیم 👌
زود قضاوتش نکنین 👌
من سر صحبتم همین واسلام 👌والا همه در اینجا جمع شدیم که از نظرات همدیگه نهایت استفاده رو ببریم
و بارها گفتم که ما هممون تکه هایی از پازل هستیم که در کنار همدیگه کامل میشیم ❤️
قربونت برم عزیزم ♥️
پس شما هم همون پست رو دیدین 👌
دقیقا همینه دیگه عزیزم ❤️ یه زمونی واقعا نیست ..باید مدارا کنی 👌
باید سخت تلاش کنی 👌تا خودت رو بکشی بالا
من که اون روزها رو دیدم بطب درکت میکنم عزیزم ❤️
ولی اونی که داراست شاید براش مسخره بیاد که آدم چطور نمیتونه پول یه دونه بیسکویت یا یه دونه شلیل رو نداشته باشه 👌
به قول پدر خدا بیامرزم که همیشه می‌گفت
( توخون آژدان خبری الماز )یعنی اونی که سیر درک نمیکنه اونی که گشنه است 👌
بچه ها آدم که نمیتونه جلوی مرد و نامرد دهن باز کنه 👌
روزهای سخت برای همه هست ....گزراست 👌
پس به جای جا زدن و کم آوردن تلاش کن که انشالله طلاش کنی 😍
آخی عزیزم
منم قبلتر گفتم که پدرشوهرم خونه ای که همسرم خریده بودو بهش ندادو هیچ حمایتی نکرد حتی پولی هم بابت خونه نداد و ما از زیر صفر شروع کردیم با کلی بدهی و...
همسرمم بیکار شدو رفت خدمت سربازی و خیلی وضعمون داغون بود
اون دوماهی که همسرم آموزشی سربازی بود تو یه شهر دیگه و من خونه خودمون مونده بودم و خیاطی میکردم همسرم زنگ زد و گفت ۲روز مرخصی گرفته و میاد خونه
منم قسط و اجاره هارو داده بودم و فقط ۱۰۰۰تومن داشتم
اون سال سیب زمینی کیلویی ۵۰۰تومن بود
رفتم سیب زمینی و نون بخرم با چنتا تخم مرغ برای شامم و دائم فکر میکردم مرغ و گوشت نداریم چی بپزم اون دو روزی که همسرم میادو
کنار میوه فروشی یدونه ماهی فروشی بود
دیدم یه خانومی ماهی داده بود براش پاک کنن
کله ی ماهی رو بریدو گذاشت کنار
منم روم نمیشد چیزی بگم
هزار جور با خودم کلنجار رفتم تا بالاخره به فروشنده گفتم ما دوتا گربه داریم چنتا کله ی ماهی میخوام براش هزینش چقدر میشه،؟
گفت نیازی به هزینه نیس یه مشما پر کرد بهم داد
اوردم خونه تمیز شستم و گذاشتم بپزه بعد گوشتاشو جدا کردمو کامل سرخ کردم با نمک و ابلیمو و ادویه
برنجم داشتم خونه
همسرم اومد و باهم خوردیم
منم اونجا چشمای شرمنده ی همسرمو دیدم
چون وضع مالی خانوادم خیلی خوب بود و پدرم بازاری بودن
اما این شرایطو که دید شرمنده شده بود طفلی
به هر حال برای همه این روزا بوده
امیدوارم همه ی مردم سرزمینم تو رفاه و ارامش باشن همچنین شما دوست خوبم🌻
عزیزم انشالله که زودی به هدف تون خرید خونه میرسین
الان که همسرتون راضی شدند حقوق رو بدن دست شما
شما ریز به ریز ورودی و خروجی هات رو بنویس
راهنمایی ات کنم
و اینکه میگین نمیتونم لیست غذایی داشته باشم ...شما میتونی غذاهای نونی رو بنویسین ...چون اکثرا تو سر کارشون برنج میدن
از همسرتون هم بپرس غذاهایی که میدن رو یادداشت کن از اون غذا ها کمتر بذار مثلا دو هفته سه هفته یه بار
مابقی رو بشین قشنگ لیست کن ...غذاهای نونی و انواع آش و انواع ساندویچ ها و انواع کوکو ها ....این همه عزیزم تنوع غذایی هستش
فقط کافیه که اراده کنی و بنویسی و به کار بگیریش
🥺🥺🥺🥺🥺
چقدر دل بزرگی داری شما..❤️..میای و می‌نویسی
خیلی ممنونم ازت عزیزم که با نوشتن این نوع پست هاتون
به هم نوعانتون می فهمونین که تنها برای شما نیست این سختی ها ....برای همه هست 👌
همانطور که برای من و امثال من این روزا گذشته برای شما دوستان هم خواهد گذشت
فقط کافی که تلاش کنی و کم نیاری 👌
قربونت برم من عزیزم ❤️ ممنونم بابت دعای قشنگت
خدا رو شکر که عزیزم تونستم کمک حال یه عزیزی باشم و این برای من کافی است 👌
همین طور ادامه بده عزیزم ❤️انشالله اینجا شاهد پیشرفت های کوچیک و بزرگت بشم ♥️
سلام به همه ی خانومای زیبای تاپیک🌷🌷🌷
اول از هر چی باید بگم معصومه خانوم گل اگه الان پیشت بودم کلی بغلت میکردم و بخاطر تلنگری که بهم زدی دستتو میبوسیدم❤️
اگه یادتون باشه همیشه میگفتم طلای مخفی تو زندگی من به کار نمیاد و من و همسرم هیچی رو از هم مخفی نمیکنیم🫠
ولی معصومه جون همیشه تاکید داشتن روی پس انداز مخفی که البته منم الان بهش ایمان آوردم🙃🩷
چن روز پیش مادر همسرم خونمون بود و یه حرفی زد که انگار یه تلنگری بود از جانب خداوند به من❤️قربونش برم که همیشه کنارم بوده و هست..
برگشت گفت فلانی اینو که دیگه قبول داری پسر من از اول خودش مقتصد بود و چه زن داشته باشه چه نداشته باشه فرقی به حالش نداره
یعنی انگار آب یخ ریختن روم😐
پس این همه سال زحمت من چی😑
روزی که همسرم اومد خواستگاریم یه تیکه زمین توی روستا داشت که سال۹۰،ارزشش۱۵میلیون بیشتر نمیشد.
نه خونه نه ماشین هیچی هیچی...
یه وام ۱۰ تومنی گرفته بود،وقتی که جواب مثبت بهش دادم بهم گفت ۱۰تومن دارم میتونم همشو برات طلا بگیرم،میتونم یه مقدار طلا بگیرم و یه پراید هم بخریم..بهش گفتم ماشین بخر طلا هم کم کم می‌خریم.
اینطوری صاحب ماشین شد🫠
دو ماه از عروسیمون گذشت یه زمین خرید نصفشو نقد داد،نصفشو چک دو ماهه..
موعد چک رسید،پول نداشت..منِ تازه عروس همه ی طلاهامو فروختم و چک پاس شد و آقا صاحب یه زمین دیگه شد..
دو سه سال گذشت این وسط من طلا جمع میکردم.وسایلمون تکمیل نبود،وسیله میخریدم حالا بماند با چه مکافاتی که باید برای خرید یه نمکدون از همسرم اجازه میگرفتم.
بخاطر شغلش رفتیم یه شهر دیگه..رهن خونه هاشون خیلی زیاد بود طلاهای که جمع کردم فروختم با یه وام کوچیک خونه رهن کردیم..
صاحب خونه خونه رو گذاشته بود برا فروش به همسرم گفتم زمینارو بفروش منم هرچی دارم میزارم روش خونه رو بخر..با چه دردسری (پدر ومادر اجازه فروش زمین رو نمیدادن با اینکه مال خودمون بود و یک ریال کمک نکرده بودن)زمینارو فروختیم و یه خونه۸۰متری خریدیم..
خونه رو بازسازی کردیم دوبرابر فروختیم پا به پای همسرم کارگری میکردم
فک کنید تو خونه باشی و گچکاری باشه تخریب اوپن باشه..چه به حال و روزتون میاد..من همه ی اینارو تحمل کردم..
دوباره طلا فروختم گذاشتیم رو پول خونه سال۹۹ یه خونه ی۱۱۰متری تو یه منطقه ی خوب خریدیم..صفر شده بودیم همسرم مسافرکشی میکرد که خرجی بده منم کار میکردم..حقوقمون جای قسط میرفت
