طبق معمول که من از تاپیک جا موندم 🥺
گزارش ریز بدم 😍
سه شنبه ظهر همسرم زنگ زد، که 5شنبه شام دوستامون قراره بیان 🫠30 نفر 🫣😅
تنها راهی که ب ذهنم رسید، به سرعت کاغذ و قلم آوردم
اول خریدامو لیست کردم
بعد هم تمام کارهایی که باید انجام میشد
بش پیام دادم عزیزم چهارشنبه مرخصی بگیر بریم خرید،
نوشت کارتتو ک شارژ کردم، ماشینم داری، رو من حساب نکن که اصلا نمیتونم بمونم خونه 🙄
دیگه دیدم نخییییر خیلی خوش به حالش میشه 😅 همه ی کارا با من باشه نمیشه، باید اول دوپینگ کنم، 😎
اولویت لباس خودم بود که باید شیک میپوشیدم 😍
عصرش قبل از هر کاری، اول رفتیم بازار یه شومیز گرون خریدم که همسرم ببینه باید برای من سنگ تمام بزاره 🤗
شب که آقا لیستو رو میز دید، چند بار پرسید شام چیه، پذیرایی چیه، زیاد بخر، اینو بخر اونو بخر 😬
احساس کردم این بار یکم تحت نظر هستم و برای اینکه حساس نشه با آرامش جواب می دادم ♥️
صبح چهارشنبه رفتم چهار مدل میوه خریدم
45 تا شلیل
45 تا زردآلو
دو کیلو گیلاس
و 20 تا موز
برای شیرینی رفتم کارگاه شیرینی که اختلافش کیلویی 100 تومن با شیرینی فروشی نزدیک خونمون بود
نفری دو تا شیرینی تر خریدم و 15 تا هم اضافه تر
برای اینکه چشم همسرم پر شه، تخمه هم خریدم اما فقط یک کیلو و نیم
شکلات هم نیم کیلو از تخفیفات هایپر خریدم
یه مقدار هم خونه داشتم، وقتی رسیدم خونه اونارو هم گذاشتم تو پلاستیک خریدام 😅
و.....
رسبدم خونه ،همه رو چیدم رو کانتر آشپزخونه که همسرم بیاد و ببینه
مبخواستم هم زحمتم رو ببینه هم متوجه شه مهمونی چقدرررر خرج داره
غذا هم یک مدل ساندویچی و یک مدل سنتی طور گذاشتم 😍
میوه هارو هم تو سه تا ظرف خوشکل چیدم و رو سه تا میز گذاشتم تا بیشتر جلوه کنه 😊🤭
شیرینی هارو هم باز دو جا کردم، تو دو تا ظرف بزرگ 😎😍
کنارشون ظرف پر از شکلات
وارد خونه که میشدی مشخص بودن 😅😎
نشد مهمانی رو اونجور که باید اقتصادی برگزار کنم چون زیر ذره بین بودم 😉
فیکس 4 میلیون خرجمون شد
از ساعت 7 اومدن تا 3 شب، اما پذیرایی تکمیل بود 😍😊
البته 5 میلیونم برای نینی زحمت کشیدن کادو آوردن 😍
با این حال نتونستم بیکار بشینم 😅چون من عضو این تاپیکم و باید گزارش میدادم، 😂😅♥️
بعد از رفتن مهمان ها، هرچی نون باگت (ساندویچی) مونده بود، خمیر داخلشو درآوردم و بسته بندی کردم گذاشتم فریزر 😎 برای اسنک بعدا استفاده می کنم 👌
گوجه های خورد شده رو هم بسته بندی کردم گذاشتم فریزر برای خورشت یا دیزی، راحت یک وعدمونو جواب میده 😍
ناهار امروز جمعه رو دعوت بودم
اما شام جمعه یه مدل از غذایی که مونده بود رو خوردیم 😋
ناهار فردا هم اون مدل غذای دیگه رو 🥰
از میوه ها تا سه روز آینده راحت میوه داریم 🍒🍌🫐🍓
تخمه هارو برداشتم برای شب هایی که فیلم میبینیم یا مهمان بعدی حتی😎
شکلات هارو هم گذاشتم برای مهمان های سر زده 😉❤️
6 تا نوشابه و یک دوغ سر سفره بود، اما مهمانام اجازه ندادن هر 6 تا نوشابه باز بشه و اسراف شه، 😍دوتاش پلمپ موند
اونا هم گذاشتم کنار برای وقتش 😋🤗
همسرم از قبل 1700 داده بود که بزارم کنار برای خرج مهمانی، که به روی خودم نیاوردم 😅 و رفت جز پس انداز 🥰
و با توجه به اخلاقش بهش گفتم 5 تومن خرجمون شد که خوشحال بشه و راضی تر باشه 🤭
و حداقل سه روز از این هفته رو هم بدون خرج خواهم بود ب امید خدا ♥️
یه نکته هم بگم، برای ولکام مهمان ها برنامه شربت خنک داشتم، باید از این سن ایچ های آماده ميخريدم، اما ب خیالم که شربت آبلیمو توخونه هزینش کمتر میشه، راه دومو رفتم 🥴 یه عالمه آب لیمو و شکر مصرف کردیم 🤔
هم
زحمتم زیاد شد هم هزینش 🥴
💙💙💙💙💙💙
راستی چند روز پیش که کمدمو مرتب میکردم، دیدم یه مانتو جنس وال و خنک دارم که نمیپوشمش
اون موقع که بلند و جلو باز مد بود خریدمش چند بار رفتم مهمانی بعد هم موند تو کمد دیگه
دو سه ساعت وقت گذاشتم برشش زدم و ازش یه پیراهن خوشکل درآوردم برای دخترم 😍🥰
که خیلی خوشش اومد و با ذوق میپوشش 😍🥰 همسرم هم تشکر کرد و گفت خیلی قشنگ شده 🤭
این حرکتو جلوی چشماش زدم که ببینه زن زندگی هستم 😅و حواسم به همه چی هست 😎😅