دقیقا معصومه جان . واقعا تو همه زمینه هات عالی هستی . و باید بگم در همه کارها استاد هستی.
اوایل ازدواج درآمد شوهرم کم بود.
حقوقش اینقدر ناچیز بود که به همه چی نمیتونستم برسونم. ولی هیچ.موقع نزاشتم شوهرم بفهمه که من دارم قناعت میکنم و زن بسازی هستم که تلاش نکنه ولی ولی اصلا هم جنگ و دعوا نمیکردم باهاش همین خودش یعنی قناعت ولی دلیل نمیشد از خواسته هام نگم.
یادمه مانتو لازم بودم شدیداً ولی پولی در بساط نداشت . ولی من میگفتم مانتو لازمم امروز رفتم خیابون ولی مانتو شیکی نیس بخرم الکی میگفتم مغازه دار گفته ماه آینده مانتو های شیک میارم . این رو هر بار میگفتم تا بفهمه من مانتو لازمم و اهل قناعت نیستم و هر بار همه خواسته هام رو به نوبت و با خوش اخلاقی بیان میکردم و شاید هم اصلا به خواسته هام نمیرسیدم چون پولی نبود که بخوام بخرم
و خوب در عمل من داشتم قناعت میکردم .
ولی نمیگفتم من دارم قناعت میکنم و بگم عیبی نداره نخر من میگذرم.
و شوهرم متوجه شد زندگی خرج داره جلوزن و بچه داره خجالت زده میشه شروع کرد به درس خواندن و یادگرفتن تمام نرم افزارهای مربوط به شغلش و دنبال کار بهتر گشت و سریع شغل خوب پیدا کرد آزمون داد قبول شد . و حقوقش بالا رفت و باعث پیشرفت خودش و زندگیمون شد . حالا اگر من کلا تو قناعت بودم و به روش نمیآوردم هنوز همون کارمند ساده با حقوق کم بود .
حالا بفرض که شوهرم جلو همه بگه زن من خراجه خوب بگه اصلا بهتر که بگه اینجوری به نفع خودمه چون همیشه تو کیفم پول میزاره و من میتونم خوب مدیریت کنم و همیشه پس انداز مخفی کنم
و اینقدر هم نگین مخفی چرا
واقعا واجبه برا همه ما خانم ها پشوانه برا من هست .
و هر بار پول لازم شده من بصورت وام بهش دادم تا دوباره برگرده تو پس انداز
حالا اگر بدونه من پس انداز کردم و دو دستی بهش بدم اولا که میفهمه من خرجم زیاد نیس دوم دیگه برنمیگردونه دیگه به من .و سری بعد که پول لازم شد باید بر دنبال قرض کردن از دیگرون.