سلام عزیز دل خواهر ❤️
فدات بشم درسته جاش اینجا نیست
ولی باید بهت بگم که هیچ وقت از خودت نقطه ضعف نشون نده
اولا که عزیزم کاری نکن حرفی نزن که ختم به اینطور دعواها بشه
گفتم که هر عملی عکس العملی داره 👌
به خودت بگو که من چیکار کردم که همسرم فحش داد به پدرم ؟
اولا که کار ایشون اصلا پسندیده نیست 👌
دوم اینکه کج بشینیم راست حرف بزنیم 👌
همسر من چرا باید یه هویی بیاد به پدرم فحش بده ؟
اول علت رو ریشه یابی کن بعد بهتر فکر کن 👌
هیچ وقت عزیزم جواب قربونت برم ...فحش و بد و بیراه نیست
و بالعکس 👌
و اینکه عزیزم هیچ وقت به مرد زندگی ات نکو که هر چی داری از صدقه سری بابام داری 🙁
تو داری با حرفهات تخریب میکنی همسرت رو 👌
فوقش عزیزم همسرتون ناراحت شده یه حرفی زده تو هم باید رو آتیش بنزین بزنی ؟
تو اونقدر باید رو خودت کار کنی که تو اینطور مواقع جلوی خودت رو بگیری
من قبول میکنم پدرتون دوستش دارین حساس هستین
ولی اینکه بخوای به همسرتون هم توهین کنین پذیرفتنی نیست عزیزم
اون حرف تو ...همیشه تو ذهنیت همسرت خواهد موند
هر چقدر هم بخواد تلاش کنه براتون♥️
باز ملکه ی ذهنش میشه
همیشه تو دعواها سعی کن یه ربع هیچ عکس العملی نشون ندی از خودت 👌
زندگی هیچ کس هم گل و بلبل نیست
تو هر خونه ای حرف هست عزیزم ❤️
شرط اینکه تو مدیریت داشته باشی برای هرچی
شرط اینکه صبور باشی 👌
فوقش یه فحش داد همسرتون که بازم میگم کار پسندیده ای نکرده 👌
اما تو اونقدر باید فهمیده باشی که سنجیده عمل کنی
خودش از گفته ی خودش پشیمون بشه ♥️
اگه یکی من بگم دو تا همسرم بگه میشه دعوا و اون پرده ای بنام حیا که بین منو همسرم هست به راحتی پاره میشه
و بزرگترین ضربه رو بچه هامون میخورند ❤️
آرامش زندگی خلق کردنی است ( به دست آوردنی است )
نه خریدنی 👌
یه زن میتونه زندگی رو مثل گلستان کنه 😍
آرامش تو نقطه به نقطه ی خونه در جریان باشه 🤩
و باز برعکس همون زن که زندگی رو همچون جهنم میکنه برای اهالی خانه
که هر یک از اهالی خانه هر روز فکر فرار از خانه رو دارند
من خیلی خوب درکت میکنم عزیزم ♥️
ولی تو هم همسرت رو درک کن که فشار زندگی ها بالاست
حرف رو کش نده ....هر چقدر بخوای کش بدی کش خواهد خورد
دیگه فراموش کن عزیزم ❤️ به همسرت هم احترام بذار حرف تو هم پسندیده نبود
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
بذارین یه تعریفی بکنم براتون از عروس عمه ام که همش نوزده سال سن داره
که صاحب یه پسر چند ماهه است 🤩
چند هفته ی پیش اومده بودند شام مهمون خونمون بودند ❤️
نشستن و شام خوردن و پذیرایی کردم و ساعت شد یک و این بچه خیلی اذیتش میکرد
مدام گریه میکرد ..🥰
یه چند دقیقه ای عمه ام ( مادر شوهر ) سر پا وایساد اینور اونور قدم میزد که بچه آروم بشه 👌
بچه هم خیلی بیتابی میکرد
عروس یکی دوبار گفت عزیزم بلند بشیم بچه بی تابی میکنه ؟
همسرش هم گفت میریم حالا
ولی بلند نمیشد 👌 این عروس خانوم موند سرپا شد ساعت یک و نیم 👌
برای سومین بار گفت عزیزم بلند میشی بریم؟ بچه اذیت میکنه
همسرش بلند داد زد که یه روز من مهمون اومدم تو همش زهرمارم کن که بلند شو ..بلند شو 🤦
یه کلام خانوم من حالا میشینم یه ساعت دیگه میریم واسلام
بسته دیگه هی بلند شو ...بلند شو 🙁
یعنی خود من ناراحت شدم از لحنش 😉
ولی دختر چیکار کرد؟
گفت باشه عزیزم ❤️ خودت رو ناراحت نکن ❤️ حالا که قصد نشستن داری ما بریم اونور تاب بازی کنیم
اونم با خنده رویی ها 😉
گفت مامان جان بیا بریم با اسباب بازی های بچه ها بازی کنیم
به جای اینکه جواب برگردونه
یا دعوا راه بندازه که بیا این بچت این تو 👌خودت نگه دار
یعنی من مات و متحیر موندم به صبوری این دختر که فقط نوزده سالش
نه قیافه گرفت 👌نه حرف برگردوند 👌نه بی احترامی کرد 👌
بعد رفتنشون همسرم گفت ...شیری که دادند بهش حلالش باشه
چقدر دختر با درک و شعوری بود😍
حسین که اونطوری گفت ( پسر عمه ام )من گفتم یا الله الان دعواشون میشه
واقعا باریکلا بهش 👌
فرض کن تو اوج دعوا اینم جواب پس میداد ..یا بلند میشد یه کار ناشایسته ای میکرد ؟
آیا بازم به خوشی تموم میشد ؟