سلاااام من هم خانوم آقا شاپور ام
دقیقا همینه
آقا ما یه سه سالی به اندوخته آقا شاپور رحم نکردیم
خوردیم ،پاشیدیم
ولی تا پام به اینجا میرسه انگار مثلث برمودا به دلایل مرموز و روشهای خارق العاده اسیر میشی
آقا اون پستی که من گذاشتم کله سحر پارسیان خریده بودم
البته همچین هم کله سحر نبود ،دیگه واسه ما شیرازی یا قبل از ساعت ۱۰ بچه رو ثبت نام کنی و پارسیان بخری خارق العاده ای
خوب حالا بیام از اول تعریف کنم
جونم براتون بگه من که عیال شاپور خان باشم صبح خیییلی زود بیدار شدم
حالا چرا زود؟
چون شاپور خان گفت برو بچه دلبندمون رو ثبت نام کن هر چقدر از شهریه تخفیف گرفتی بزن به جیب
خوب دیگه از همین لحظه برق خرید پارسیان رو من میدیدم و شدم پر از انرژی .
خلاصه کله سحر راه افتادم
حالا من با خودم عهد کرده بودم بدون اسنپ قدم از قدم بر ندارم
چون شوهرم واسه خرید ماشین همکاری نکرد
ولی وقتی رسیدم جلو ساختمون و چشمم افتاد به عابر بانک
پول نقد برداشتم چشام برق زد گفتم چراغ اول روشن شد
درنا بزار تو کیفت
همون لحظه اتوبوس رسید و پریدم بالا خلوت و خنک ،جلو مدرسه هم ایستگاه داشت
ولی یه لحظه یه وجدانی چیزی بالای سرم بال بال زد
بهم گفت بپر پایین
سفت نشستم ولی دیدم نهههه دست بر دار نیست
آخه گوشیم جامونده بود برگشتم خونه که بردارم دیدم آق شاپوری لم داده رو مبل گوشی دستش رااااحت
این تصویر هم بالای سرم بال بال زد گفتم اون با شاسی بره من با اتوبوس پست تیتان خانوم هم برام بال بال زد که خطاب به خانوم آقا رضا نوشته بود
خلاصه پریدم پایین
زنگ زدم گفتم پدر بچه سرییببع خودتو برسون
یه تیپ کرم زده بودم با میکاپ و عطر شق و رق وایسادم عینک آفتابیمو زدم و منتظر آقا
تو دلم گفتم درنا با کلاس باش اصصصلا غر نزن
شیک و با پرستیژ
برو زمان مجردی نه تو قالب زن شاپور
خلاصه نشستم گفتم لطفاً موزیک رو عوض کن
رفتیم جلو مدرسه گفت بیام داخل؟
گفتم نه
چون میخواستم کارمو خیییلی بزرگ جلوه بدم و با ارزش.
گفت باشه منتظرت میمونم
با ژست قشنگ پیاده شدم و راه افتادم با کفش پاشنه بلند تاق تاق
تو دلم گفتم راننده عزیزم منتظرم باش
خلاصه همونجا گفتن پول نقد برا بیمه میخوان
زنگ زدم گفتم شاپوری بپر پول نقد بگیر
گفت الان.
دیگه اینجا باورم شد رانندمه
خلاصه اینجا هم میتونستم مبلغ بیشتر بگم ولی این کار رو نکردم
از راهکارهای اینجا
برگشتم و سوار شدم همسر گفت برسونمت گفتم تو راه کار دارم
جلو داروخونه نگه دار
پریدم یه ضد آفتاب خریدم هر چی نگاه کردم چی لازم دارم یادم نیومد اینجا هم دستم باز بود وقت کم چون همسر باید می رفت سر کار
تا اینجا که دو تا مورد رو از دست دادم
ولی گفتم آقا سر خیابون مون پیاده میشم.
و میخوام واسه خودم خرید کنم.
اعضای عزیز تاپیک میدونن کلللی راهکار واسه پس انداز هست میتونستم از عابر پول بگیرم که از دست فروش خرید کردم و ...
دیدم نه مبلغ کم فایده نداره پریدم پارسیان خریدم و به مقدار خرت و پرت
خوشحال و خندون رفتم خونه
من باب شوخی گفتم
ممنون از رؤبای عزیز و باقی دوستان که خیلی زحمت میکشند