سلام عزیزان واما گزارش دو روزه ی من
برای جشن پایان تحصیلی دخترم که قرار امروز با دوستاشون باشن یه دست لباس مجلسی گرفتم براش
یه بلوز سفید توری با یه دامن کوتاه 2/250/000😍
و دوروز مادر دختری رفتیم با حوصله گشتیم که چیزی باشه که در شأن دخترم باشه ❤️
بالاخره جلوی چندین نفر همکلاسی هاش میره و من مادر وظیفه امه که به رخت و لباس بچه هام تو اینطور مواقع بیشتر اهمیت بدم ❤️
خدا بیامرز مادر بزرگم همیشه میگفت
( دخترم شکمت رو کسی نمیبینه که تو چی خوردی،،، چلو کباب خوردی یا یه دونه تخم مرغ ولی ظاهرت رو همه دارن میبینن )به ظاهرتون همیشه برسین که جلوی دوست و دشمن هستین ❤️🥰
و اما خرید لباس....
منتها خواهرای من باکس لباس و قرو فر ما که جمع شده بود
مبلغش سه و دویست بود که من چند روز پیش یکم برای خودم و دختر کوچیک لباس گرفته بودم
و وسیله ی آرایش بهداشتی برای خودم گرفته بودم که موجودی من فقط یک و دویست مونده بود 😊😍
اومدم مابقی قسمت اتشو از خرج های پیش بینی نشده برداشتم ....که پوشش بدم این قسمت رو 😊
خب این از این
و اما از برگزاری جشن 🌸خرج خورد خوراکشون
.که دستشون درد نکنه یکی از اولیا ها گفتن تو خونه ی ما باشه
و یه هزینه ای بذاریم ...برای شیرینی و میوه و ...دسر و خوراکی ....که به بهترین شکل برگزار کنیم 😍
تو این جمع یه عزیزی بود که از وضع مالی بسیار خوبی برخوردار بودن ....شنیدم که تنها متراژ خونه اشون دویست متر 👌
یکی از دخترها گفت ...صنم تو خونه ی شما بگیریم خونه ی شما بزرگتررر.. 😊
مامانش برگشت گفت نه خونه ی ما نمیشه 🤦
با وقاحت هر چه تمام گفت
اگه تو خونه ی ما باشه ...ما نباید دنگی بدیم 🤦
چون خونه ی من کلر میخواد استفاده بشه پول برق میاد واسم 🤦خونه ی من کثیف میشه جارو میخوام بکشم پول برق میخواد ☹️
ظرف و ظروف باید ...شسته بشه که قبض آبمون زیاد میشه و ... حالا این وسط کثیفی مبل و فرش ها بماند 🤦
نمیدونم بعضیا چرا اینقدر حسابگر هستند🤦
به اینطور آدمها میگن خساست داشتن
عزیزان ما برای چی اینقدر زحمت کشیدیم؟..
چرا خونه زندگی جمع میکنیم ؟...برای همچنین روزایی که بچه هامون سربلند باشه❤️
نه اینکه با این همه دارایی برگردیم بگیم خونه ی من نمیشه
ما دنگ نمیدیم اونوقت 🤦
اینطوری یه ریز داشت میشمرد
گفتم عزیزان❤️ دوستان خونه ی من نسبت بزرگ بندازین خونه ی ما ...برای من مشکلی نیست
مامان یکی از دخترها گفت نه عزیزم ❤️ممنون از محبتت
خونه های شما و دوستانمون آپارتمانی هستش ....بذارین خونه ی ما باشه که بچه ها راحت باشند ❤️
گفتیم باشه
خلاصه بعد حساب کتاب 500هزار تومن واریز کردیم
بنده خدا هر چی هم گرفته زود فیشش رو گذاشته تو گروه
از کیک و شیرینی و میوه و ....
اینم از این....در حالی براتون مینویسم که دخترم داره آماده میشه به رفتن ❤️میخوام خودم برسونمش
گفتم تا اون آماده بشه منم براتون بنویسم ❤️
دیشب خونه ی مادر شوهرم بودیم ❤️
از اونجایی که خواهر شوهرم اومده واسه طلاق رفتیم یه سر بهشون بزنیم و حالشون رو بپرسیم ❤️
خرج هفتگی ام 700گذاشته بودم چون هشتاد درصد مایحتاج رو داشتم ....فقط لبنیات و میوه و نان لازمم بود
یه روز برانی کدو گذاشتم واسه شام کدو 15
گوجه 20...سبزی خوردن 20
یه روز دلمه پیچیدم فقط سبزی دلمه گرفتم 12
و یه دونه ماست 25
دیروز هم که شام اونجا بودیم
امروز هم که مهمان دارم 🥰
و اینم بگم که رفتم دنبال بیمه ی عمر دخترم متاسفانه
بعد هشت سال چیزی که نصیبمون میشه ۱۱ملیون پول ریختم که نمیدونم اگه باز خرید کنم چقدر میدن بهمون
اگه به عقل اون زمون بودم اصلا بیمه اش نمی کردم
گفتم در کنار طلا این بیمه رو هم داشته باشه خوبه براش
بیمه ی ایران ❤️
آقاهه برگشت گفت الان هرکسی میاد بیمه کنه فرزندش رو خودمون نمیذاریم از بس که ت ورم ،،،گفت باز بیمه های قدیم ....مال شماها باز قدیمی خوبه 👌
بهم پیشنهاد داد یا باز خرید کنم ....یا هر سال براش وام بردارم که دو سه بار همین کار رو کردم و راضی بودم
اما از یه طرفی هم دلم نمیاد که جمع کنم
بالاخره بیمه است دیگه 😊🥺
زود گزارش هاتون رو رو کنید بیام بخونم
درسته واسه شب مهمون دارم ولی تا جایی که وقت دارم میخونمتون 😍