تازه خواهر برادرا موقع عیدی چیزی که باشه بخان برن خونه برادر بزرگشون، میگن ما جلو همسر یا عروس و دامادمون خجالت میکشیم اونا را ببریم اونجا، از بس خونش درب و داغون...
یا حتی گاهی میشینن راجب برادر بزرگشون و کارا و رفتارهای خودش و زنش میگن و میخندن و مسخره میکنن
( خود کرده را تدبیر نیست!!)
جایی هم کاری یا مهمانی باشه از جاریم خیلی توقع کمک دارن و بیچاره خیلی کمک میکنه بدون اینکه کسی احترام خاصی بهش بزاره و حالت وظیفه باهاش رفتار میکنن
چند دفه برادر شوهرم به همسرم گفته قدر خانمت رو بدون، همینکه اقتصادی فکر میکنه و عمل میکنه عالیه،، حداقل بعد اینهمه کار و فعالیت و تلاش میدونی زحماتت هدر نرفته و به بار نشسته ولی من بعد اینهمه سال تلاش.....چی؟
کاش زن منم مثل زن تو اقتصادی بود کاش جلوم میگرفت نمیگذاشت اینهمه پول به این و اون بدم
کاش با چند باری تندی و کتک کنار نمیکشید... کاش پولام رو از دستم در میآورد. کاش مدیریت داشت...
اصلا هم مهم نیست بقیه راجبش چی میگن یا بقیه چه فکری میکنن اونا جوش خودشون میزنن
همینکه قدر زحمات تو رو دونسته و بر باد نداده عالیه....
خداشاهده دوستان، من نمیخام از خودم تعریف کنم، همه میدونن من و همسرم پشت هم هستیم و با سیاست تونستم مسائل اقتصادی رو دست خودم بگیرم، اگر الان همسر من پولی خرج میکنه یا خرج نمیکنه سر منشاش کجا هس
از کجا آب میخوره...
و منو بارها زرنگ خطاب کردن شایدم پشت سر خسیس خطاب کنن ولی میدونن در هرصورت هیچگاه باج به ...... نخواهم داد
و جالبتر اینکه احترام من را بیشتر از بقیه جاری ها نگه میدارن
هیچ وقت هم بیش از حد کار و کمک ندادم... در حد خودم کمک کردم طوریکه جایی کاری مهمونی باشه از من توقع چندانی ندارن....ولیراز این جاریم خیلی توقع دارن و اگر نره کمک به برادرشوهرم یا خود جاریم گله و شکایت میکنن...
و اصلا هم برام مهم نیست افکارشون راجب من چی هس چون فقط به خودم و خانوادم و بچه هام فکر میکنم و نمیخام زحمت همسرم هدر بره
اون زمان که برادر شوهرم پول دو تا ماشین پژو پارس صفر را به رفیقش قرض داد.... ما به اینور و انور میزدیم ۱۰. ۱۵ ت جور کنیم و ماشین صفر بخریم و اونروز برای اولین باز وام جعاله بانک کارگشایی را کشف کردم و ۱۰ ت وام گرفتیم با ۵ ت که داشتیم دادیم بنگاه ماشین صفر خریدیم
بقیه پولش هم دو تا چک دادیم و سر دو ماه چکها با هر سختی بود پاس شد.... بعد همین برادررشوهرم گله و شکایت که چرا ماشین خریدید. نمیدونم اینجا فلان خرجی بوده من دادم
اونجا فلات خرجی بوده من دادم... بابا و مامان چنین خرجی داشتن من دادم.... همسرم هم گفته خب باید نمیدادی
منم میتونم مثل تو باشم؟. همسر و بچه هام چنین ماشینی میخاستن منم تموم تلاشم کردم. زنمم اینور اونور زده. وام جور کردیم ( البته ۴۰ گرم هم طلا فروختم)
خلاصه من که نمیتونم اشتباهات تو رو تکرار کنم
تو هم میتونستی دو تا ماشین صفر داشته باشی ولی نخاسی و پولت را دادی به کسی....
پس اشتباهات خودت را بپذیر....
الان بعد از گذشت ۷ سال، اون هنوز چک ۶۰ ت رفیقش دستشه و ما با نصف اون پول ماشین صفر خریدیم. چه سفر ها و خوش گذرونی هایی که نکردیم وبعد از اینهمه سال ماشین ما قیمتش نزدیک ۸۰۰ ت شده....
خب این یه نمونه از کارهاش بود... خونه هم به همین صورت...