تاپیک مدیریت مخارج و درآمدها و نحوه بهتر پس انداز کردن و نکات مهم خانه داری (۳)

عزیزم گاها پوست میگیرم ..میریزم تو آسیاب خورد میکنم 

میریزم تو شیشه هر صبح یه پیاله ی کوچیک میکشم ..تو صبحانه

میخوریم 👌 ولی نه اگه پوست نگرفتم ...نفری چهار عدد میدم بهشون 

اینو کم کم دو ماه ..دو ماه و نیم ...داریم عزیزم 

دوستان شرايط فروش طلا چيه به چه نكاتي بايد توجه كنيم؟ پول رو چطور ميدن بهمون

چه مدركي بايد از طلافروش بگيريم؟؟؟

اون عزيزاني كه اطلاع دارن بگن لطفا

@masumehjoon    

چشم عزیزم

دوستان یکم از برادر شوهرم  بگم 

همسرش،هیچی از حقوق و درآمد و خرج و ورج و.....نمیدونه 

یعنی اطلاعات اقتصادیش صفر هس ، البته همسرش از اول بهش رو نداده، جاریم میگفت اوایل یکی دوبار پرسیدم حقوقت چنده، باهام تندی کرده و گفته به توچه....یا حتی کتکش زده 

جاریم هم دیگه نپرسیده ....و خودشو کامل کشیده کنار...( اشتباه بزرگی بوده)

یه ویژگی دیگه ای هم که برادر شوهرم داره این هس که فقط پول جمع میکنه،،، اینقدر برای زن و بچه هاش سختگیری میکنه، نه خونه درست و حسابی، نه لباس درستی، نه ماشینی( یه پراید داغون مدل ۸۳ داره فقط)

که به زور راه میره.... و مهمتر از همه اینکه همسرم و برادرش توی یه شرکت کار میکردن، همسرم مدت زیادی از سال‌های کارش نیروی پیمانی بود ولی برادرش نیروی رسمی اون شرکت بود ....پس حقوق و مزایای عالی نسبت به همسرم داشتن...

ولی امان از بی مدیریتی و ندونم کاری... 

گاهی که بن موادغذایی یا لوازم خونگی اعلام میکردن ، من سریع مطلع میشدم میرفتم میگرفتم ولی برادرشوهر با مبلغ پایین‌تر از مبلغ واقعیش به این و اون میفروخت

بعد ها که توی جمع صحبت می‌شد که بن اعلام شده و....( چون چهار تا از فامیل های نزدیک تو همون شرکت بودن).. جاریم میگفت ما اصلا خبر نداریم و همسرم چیزی خونه نیاورده و به همسرش هم گله نمی‌کرد

بعدا که باز سال بعد اعلام میکردن و من میرفتم بگیرم زنگ برادرشوهرم میزدم بگیرم براتون دیگه رودرواسی گیر می‌کرد میگفت بله زحمت شما( چون راهشون نسبت به فروشگاه دور بود ماشین درستی هم نداشت که بتونه بیاد بگیره. صداش بلند نمی‌کرد و بن را میفروخت منم دلم برا بچه هاش میسوخت، دیگه هر موقع خبری باشه سهم اونا هم میگیرم هرموقع رفتیم اونجا می‌بریم براشون)

همونطور که گفتم پول‌های زیادی جمع کرده و به اینو اون قرض داده و میده( خیلی دلرحم هست) و اگر خیلی زرنگ بوده به جاش چک می‌گرفته  که اکثر چک ها پاس نشده.... و او هم آدم پیگیری نیست زیاد.... گاهی حرص میخوره ولی آدم دست و پا داری نیس که یه کاری بکنه...

جاری منم آدم بی دست و پایی هس،،، گاها خیلی کم، که همسرش بهش بابت خرجی پول میداده داخل بالش جمع میکرده وقتی به مبلغ قابل توجهی می‌رسیده باز می‌داده به همسرش ( طبق گفته خودش) و بعدها برادرشوهرم ازش شاکی بود که چرا چنین کاری میکرده....

دیگه اینکه این اتفاقی هم که گفتم تو خانواده همسرم پیش اومده، همه می‌دونستن که ما هیچ وقت نقد نداریم ( البته اصلا خبری از پس انداز ندارن) و برادر شوهرم نقد داره پس همه ازش توقع کمک داشتن

او هم چون پسر بزرگه هست تموم خرج ها را بر عهده گرفته و میگیره....   گاهی هم اینسری به همسرم گفته اینقدر پول بده، همسرم هم گفته ندارم... او هم گفته جدیدا که حقوقا ریختن. چطوره که نداری؟! همسرم هم گفته خب خرج ما زیاده زود تموم میشه  میره پای چک و قسط و بدهی و... 

چند روز پیش به همسرم گفتم زن و بچه های او هم گناه دارن این پولا حق اونا هم هست، حتما با مادرتون صحبت کنید حداقل برابر پولهایی که خرج کرده مقداری زمینی که دارن اسمش کنن...

چون اینجوریم نیست که برای همیشه بی خیال پولاش بشه.. یه مدت که میگذره مدام به آدمای اطرافش گله و شکایت میکنه که فقط من خرج کردم....

بهر حال ممکنه مادرش هم مقداری از کمک هاش را بهش برگردونه شایدم نه... نمیدونم میخان چکار کنن ولی این سری حدودا ۲۰۰ ت خرج کرد...درصورتیکه ۵ تا دیگه هم خواهر برادر بودن ولی او که فقط پول جمع میکنه همه ازش توقع داشتن....

کارهای عجیبی میکنه... زمانیکه پژو پارس صفر ۳۰ ت بود، ۶۰ ت به دوستش قرض میده و یک یا دو تا چک  از دوستش میگیره

دوستش دو تا پژو پارس می‌خره ولی چک‌ها هنوز پاس نشدن

دستش هم جایی بند نیس یعنی زیاد پیگیر نمیشه...

اینقدر زندگی را بر زن و بچه هاش سخت میگیره، هیچ کدام حق ندارن بدون مشورت پدرشون یه تیکه لباس بخرن... خودش تموم خریدها را انجام میده، ( فقط مایحتاج زندگی و تمام....)

و هرچی هرجا ارزان‌تر هس می‌خره...

کیفیت پایین هم براش مهم نیس

جاریم هم خیلی آروم هس چیزی نمیگه

ادامه در پست بعد....

بله واقعا سخته حتی اگر طرف فرشته ام باشه بازم نه پسر نه عروس به اون استقلال کامل نمیرسن،مام چون اینجارو خودمون ساختیم هزینه کردیم مجبوریم فعلا بشینیم تاانشالله ببینیم چی میشه

ولی خب الان نزدیک یساله دیگه مدیریت کردمو نزاشتم دیگه توقع داشته باشن ازم

البته در کنار این خیلی ام خوبی دارن از اینم نمیتونم بگذرم و از خیلی جهاتم خوبه باهم بودن

اره کاملا درسته

این حرفارو بیشتر پدرشوهرم بهشون میزنه و من گاهی به ندرت تایید میکنم و گاهی ام میگم اشکال نداره مامانم علایقش ظرف و پتو و لباسو اینجور چیزهاست،بااین چیزا خوشه

ولی همین به ندرت هستش،هیچوقت پیش یکی طرف اون یکیو نمیگیرم و این نصیحت کاش طلا جای اینهمه تجملات برا کابینتو کمد طلا میخریدی همهههه بهش میگنا،مامانش خواهرش برادراش پسرش دختراش،یعنی خودشم میگه بعدش میگه خب بااین چیزا خوشم دست خودم نیست،تو این چند سال که عروسشونم اصلا زیادی باهاشون حرف نمیزنم زیاد تو کاراشون دخالت نمیکنم بیشتر وقتا میکم هرجور راحتی هرجور میلیتون میکشه،و کلا سرسنگینم

همین رفتار دوطرفمون باعث شده اینهمه سال بدون اینکه یکبارم تو روی هم بیایم تو یه ساختمون زندگی کنیم،اگرم بوده دلخوری شاید  سه چهار بار بوده که اونم زیرپوستی، به روی خودمون نیاوردیم تموم شده رفته،

قربونت برم عزیزم ♥️ ممنون از خودت که برامون از تجربه های عینی ات بازگو کردی 

اونجا که گفتی خانوم شتر رو یه شب کباب می‌کنه 🤦😁😬

نمی‌دونم که بعضیا چرا فک میکنن که همیشه میشه کار کرد 👌

همیشه میشه به راحتی پس انداز کرد👌

همیشه ارزونی خواهد بود👌

الان سال ۹۰ت و رم اش کجا امسال کجا 👌؟

مال خیلی وقت پیش نیست ها صحبت ۱۳سال پیش 👌

در هر صورت به بعضیا نمیشه راه و چاه نشون داد 

بعضیا هستن عین خودم و بچه های گروه ♥️تا یکی میخواد دهن باز کنه ...ما سرتا پا گوش هستیم تا یه نکته ای ازش برداریم 👌تا یه قدم در زندگی جلو باشیم 👌

بعضیا هم هستن که اصلا انگار نه انگار ...حتی پشت طرف میگن ول کن بابا ..طرف نخورده رسیده به اینجا 👌🙁

طرف بلانسبت...گدا گشنه است .🙁

اینم یه جور توجیه عزیزان ♥️ما یه مثل ترکی داریم میگیم دست گربه به گوشت نمی‌رسه 

میگه واح واح ...پیف پیف👌

فردا سر این عزیزان وقتی می‌بینند از بقیه عقب موندن انتظارات نابجا دارن ...که وضع فلان برادارم خوب ...بهمون نمی‌رسه 🙁

وضع فلان برادر شوهرم خوبه ولی مارو نمی‌بینه ...خودش رو گرفت 👌

خب عزیزم ❤️ اون وقت که جیک جیک مستونت بود 

فکر زمستونت نبود ؟؟؟؟

❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

پری روز دختر خواهر شوهرم زنک زد با گریه  به همسرم که دایی بیا منو ببر خونتون بابا مامان ام دعوا شون شده ...بیا ببر منو 

یه روز حتما براتون فرصت بشه دوباره تعریف خواهم کرد 

الان به بچه ها قول دادم بعد امتحانات ببرمشون با دختر خاله هاشون پیتزا ...صبح رود بیدار شدن که بلند شو آماده شو 😊🤭😃

میگفتم دختر خواهر شوهرم که اومد گفت دایی خسته شدم از این زندگی ...خجالت میکشم پیش خواستگارام 💔

پری روز برام خواستگار اومده بود ...وضعشون خیلی خوب♥️

مادر پسر  می‌گفت پسرم پسندیدت ...بله رو بگو 

نترسین من به هیچ یک از بچه هام ...جاری هات نمیگم که پدر مادر عروسم فلان منطقه میشینن 💔

نترسید نمیگم بهشون که وضع زندگی اشون بد 🤦💔

میگه دایی همون لحظه میخواستم زمین باز بشه و من برم تو زمین ...😢

می‌گفت داخل خونه که شد ...با شمادت به در و دیوار نگاه میکرد 

حتی زن دایی چایی اش رو نخورد 💔😢

بله عزیزان اون وقتهایی که میگفتم خواهر  خودت مدیریت کن ...دخترت بزرگ ...دم بخت ❤️..فردا سر زنک درست رو به صدا در میارن

با تعنه میگفتی ول کن بابا ...چه آینده ای ؟بچه های من در لحظه خوش باشند 👌

عزیزان آینده منظور پنجاه سال دیگه نیست که بگی بیخیال کووو تا پنجاه سال 

آینده  ...همین پنج ساله دیگه ...همین دو سال دیگه است 👌

الان چرا یکی بیاد خواستگاری دخترم بگه نگران نباشین ما میگیم خانواده ی عروسمون اینجا زندگی نمیکنن 🤦همه ی مراسم روهم تو تالار میگیریم 👌این یه ننگ بزرگ برای من مادر 

که یه درصد هم به فکر زندگی و بچه هام نبودم 

فک کردم بچه ام بخوره ساعت سه نصف شب کباب بندازم واسه بچه ام 

 ...بپوشه ...بگرده ....هر ماه از سر تا پا خرید کنه ....میشه آینده ی بچه 👌🙁

نه عزیزان همه چی فقط خورد و خوراک و خوش گزرونی و پوشاک نیست 👌

فردا سر این مادر شوهر چیکار ها که نمی‌کنه ؟چه تعنه هایی که نمیزنه 👌

می‌گفت دایی از روزی که اومدین و رفتین .از خونه ی ما 

ما گرمکن امون خراب ...آب گرم میکنیم میریم حموم 🤦اواسط اردیبهشت ماه ما از اونجا در اومدیم 🙁

عین قدیم ها ...حموم میکنیم زن دایی ❤️دیگه روم نمیشه پیش دوستام سرمو بلند کنم ....می‌گفت اون روز اومدن سوپرایزم کردن واسه تولدم 

بچه های تاتر و مدرسه 🌸می‌گفت پیش پسرا آبروم رفت ...

بله عزیزان وقتی اینجا میام میگم همه چی به خانم خونه برمیگرده حرفمو به غربت نندازین 👌

اکه خاطرتون باشه گفتم که این خواهر شوهرم ماشین ندارن و عید رفتن شهر دیگه واسه مسافرت ...اسنپ گرفته بودن اون مسیر طولانی رو 🙁

هفت ملیون واسه یک روز خرج کرده بودن ...تویی که هفت ملیون رو برای یه شب خرج می‌کنی ...فکر اینجاهاشو هم باید میکردی ...که یه تومن پس انداز داشته باشم ...تو خرابی وسیله های خونه ...بدم به راحتی درستش کنن 

تویی که شوهرت حقوق بگیره و منظم هر ماه میاد 

چرا باید خونه زندگی ات باشه این ...که بچه از خونه بیزار باشه 

و پناه ببره خونه ی مادر بزرگ و دایی ؟

یکم عجله دارم ❤️ریز باز نکردم براتون هم از گفته های دخترش بگم هم از بقیه ی موارد ...حتما یاد آوری کنین یه روز تعریف کنم 

در آخر ممنون عزیزم بابت تجربه گویی ات ♥️لذت بردم 

عذر خواهی میکنم اما....آدم نادان کسی هست که با فقر زندگی کند،و با ثروت بمیرد !!!!!

عزیزم من طلای دست دوم رو نقد خریدم با سود ۷درصد 

چک میکنی طلا رو که جرم نداشته باشه و قیمتم خودت با ماشین حساب درمیاری که قیمت رو درست حساب کرده باشه

ولی خرید از سایت مدرکی نمیدن فقط حساب کاربری و کد ملی و ...تو پروفایل حساب کاربریت میتونی موجودیت رو چک کنی

بعضیا هم طلا فروش به صورت مجازی یا حضوری براشون صندوق تشکیل میده و فاکتور میفرسته که من تا حالا خرید اینطوری نداشتم

معصومه جان ممنون از بیان تجربیاتت

فقط یه سوال 

اینجا شما استرس نداری فامیلی خواهری....عضو باشه شناسایی بشی 

گوارای وجود عزیزم 

من کاملا قبول دارم حرفاتو

گفتم که پدر خودم در لحظه زندگی کرد،مادرم خساست کرد😑😑دیدم که این روش خیری تو زندگی نداره حداقل ادم خساستم میکنه بااصولش پیش بره😆بتونه پولی که نگه میداره رو به بهترین روش خرج کنه....

خاله همسرم شبو روز با شوهرش کار میکنن اوایل میگفتم کاش یکمم زندگی کنن چه وضعشه اخه یه روز نشستم پای حرفاش گفت چه خواستگارایی که بخاطر خونه زندگیمون از دم درمون برگشتن،تلاشمو میکنم بهترین خونه زندگیو بسازم که دخترم خوشبخت بشه.کسی از در بیاد تو شکممونو باز نمیکنه ببینه شب چی خوردیم..بعد حالا میبینم الان که به یه نقطه ی امن رسیدن برا خودش و دخترش کلی طلا خریده،کلی ام مهمون میره براش.الان چندساله که هرسال یکی دوبار مسافرتم میرن.یه روز که خونشون بودیم نگهمون داشت شام فریزرش پر بود دو بسته گوشت چرخ شده دراورد و زود تاس کباب درست کرد،اینکه یکی حساب شده خرج میکنه منظور این نیست که خساست میکنه یا نمیخوره و نمیپوشه.

فقط این خانم اوایل زندگی یکم به خودش زیادی سخت گرفته بخاطر پیری خودش بخاطر بچه هاش

اوایل شاید خیلیا مثل من حتی مادرو خواهرش میگفتن که فلانی حساب هزارتومنشم داره اما الان همه میبینیم بهترین روشو اون داشت و باحقوق کارگری همسرش بهترین خونه و ماشینو داره از خواهربرادراش بهتر زندگی میکنه...

بقول شما آینده ۵۰ سال دیگه نیس.۵سال دیگم آیندست🥲🥲🥲مثل برقو بادم میگذره

عزیزم راز موفقیتت عقل و تعهدی هست که داری ایشالا تنت سلامت باشه بیشتر هم جمع نکردی فدای سرت   

معصومه جون کاش الان که اون دختر خونه شماست تجربه منو براش بخونی

در اول صحبتم بگم من هیچ پدر مادری رو مقدس نمیدونم. پدر مادرها ماییم. سراپا تقصیر و اشتباه. همه انسانیم. اما از ته دلم دوستشون دارم اما این دلیل نمیشه کارهاشون رو نبینم.

پدر من زمانی در ارتش بود اما بیرون اومد از ارتش. حالا به خاطر غرور یا بی فکری

مادرمم زن بی زبونی بود. در اون سالها ‌که پدرم ارتش بود، همه پولها خرج مهمونی میشد و ضرر های مالی

مادرم زن کم خرجی بود اما پس انداز نمی‌کرد. پول خرج می‌کرد و پولها دست پدرم اضافه میومد و مهمونی می‌گرفت یا بی حساب به دیگران کمک می‌کرد

گذشت و گذشت تا پدرم بیرون اومد از ارتش.

بعد از اون مدتی بیکار بود اما دیگه رفت کار آزاد. حالا از جزئیات خصوصی زندگیم نمیگم. اما کلیت همینه

و دست بر قضا برای مادرمم در بخش اداری یک درمانگاه کار پیدا شد و رفت سر کار. این برای سال ۸۰ هست

تا همین پارسال که مادرم بازنشست شد همونجا کار می‌کرد.

تنها دارایی ما خونه در منطقه نسبتا پایین شهر هست. که اینم سه سال پیش با هزار تا قرض خریدیم اما بازم خداروشکر همینم میشد نباشه.

خلاصه میگفتم

مادرم زن تمیزی هم نبود. یعنی زمانی که اجاره بودیم منطقه خوب بودیم اما من بازم دوستام رو نمیاوردم چون خونمون کثیف بود.

یک روز خالم اومد خونمون. اونجا من ۲۲ ۲۳ ساله بودم. گفت بهم زهرا چرا خونتون اینجوریه. گفتم خب خاله مامانم تمیز نمیکنه منم خجالت میکشم. گفت خب تمیز نکنه تو تمیز کن.  الان که بزرگی دیگه نمیگن میریم خونه فلانی زنش کثیفه. میگن دختر بزرگ داره چرا تمیز نمیکنه.

الان چندسال از اون ماجرا گذشته. نمیگم خونمون عسل بریزی میشه لیس زد. اما همین الان مهمون در بزنه آبرو بر نیست. یک بهم ریختگی جزئی که در همه خونه ها وجود داره دیده میشه.

بهش بگو اگه خونتون کثیفه خودت تمیز کن. 

برای منطقه خونه هم نباید این کارا رو کنه. همه آدم های ایران که نمیتونن بالاشهر بشینن. یک عده هم پایین شهر.

دیگه زمان قدیم نیست که معتادها و دزد ها فقط پایینشهر باشن. به واسطه مدیریت دولتمردان، معلم ها و کارمند ها و کارگر ها هم اومدن پایین شهر.

از منطقه زندگیش نباید خجالت بکشه. 

اینکه باباش بی پوله تقصیر دختر نیست. اون خانواده هم بی‌شعور بودن که از روی پول بابا، دختر رو تحقیر کردن 

اما تمیزی خونه با کثیفی خونه دیگه الان تقصیر اون دختره. 

همین پایین شهر دخترها زن پسر خوب میشن. به شرطی که دختر تمیز باشه. درس خونده باشه یا یک هنری داشته باشه. ادب داشته باشه. آروم و با شخصیت و خونگی باشه

معصومه دوست پسر خودم پولداره. پزشکه و در بالاترین منطقه میشینه. من براش ناز میارم الان وقت ازدواج نیست. درس میخونم. به والله راست میگم.

خانوادش درجه یک. خودش ظاهرش درجه یک. خونمون هم پایین شهر

منم همیشه دو سه نوع ترکیب میکنم و یه کوچولو عطر چای هم میزنم عالی میشه  گرونتربن چای رو خالی دم کردم دوست نداشتم 

ای وای خواهر شوهرت تو همین نزدیکی با تو نمیتونه از برکاتت فیض ببره