سلام دوستای عزیزم ❤️ ظهر همگی بخیر و نیکی باشه
در چه حالین ؟
هدف ها که یادتون نرفته ؟
خدای نکرده جاااا که نزدین ؟
کم که نیاوردی ؟؟؟؟؟😉
بهتون یاد آوری کنم هااا خرداد ماه رسید ...دقیق نه ماهه دیگه سال ۴۰۴در پیش 😉
ببینم واسه آخر سال چیا در چنته دارین 😍
نذارین روزا به بطالت بگزره هاااا 😍
نگین از فردا ها ...نگین از شنبه ها ....نگین از ماه دیگه هاااا
الکی خودتون رو قول نزنین 👌
اکه هدف گزاری نکردی برای امسال ...بازم دیر نشده
بشین بیار رو کاغذ 🌸
اهداف کوتاه مدت
اهداف میان مدت
اهداف بلند مدتت رو بریز رو کاغذ
ببین چی میخوای ؟
ببین اصلا چند چندی ؟؟
حیف واقعا 👌 عمر که میگزره ....سال ۸۴که ازدواج کرده بودم
خواهرم هم حدود پنج شش سالی میشد که ازدواج کرده بودن 🌸
یه جای پرتی زندگی میکردند ....ولی در حد جای زمینی که ما گرفته بودیم که بارها گفتم براتون ...پرت نبود
اونا همسایه داشتند ...هر امتیازشون بود سر ملکشون 🌸
یه ایرادی که داشت منطقه ی شلوغی بود
سه نصف شب بود ...وارد محله که میشدی انگار هفت عصر 😉
اون زمون زمین رو اونجا متری هزار تومن میفروختن 🤦
هزار تومن خالی 👌
درست پول خوبی بود اون ... ولی اگه جهد و تلاش میکردند
حتما میتونستن کم کم در چند نوبت
صد متر ...صد متر بگیرن و به هزار متر برسونن 👌بذار بمونه واسه آینده
ولی متاسفانه هیچ کدومشون زن و شوهر اقتصادی نبودن 👌
و فکر میکردن دنیا دوروز و باید خرج کرد 👌باید خورد ...باید خوش گزروند 👌
فک میکردن سه تا بچه هیچ وقت قد نخواهند کشید 👌
و همیشه کوچیک خواهند بود 🙁
متاسفانه خیلی خیلی پولها هدر دادن
هر دوتاشون ...زن و شوهر خیلی فعال بودند و شبانه روز کار میکردند 👌
ولی چه فایده؟ روز رو فقط همون روز میدیدند
اون زمون که گفتن زمین مترش اینجا هزار تومن
گفتم خواهر بگیرین دیگه مفت والله 👌
گفت ول کن بابا من از اینجا فرار میکنم 🙁
.تو اونوقت میگی زمین بگیر
دقیقا یه هفته بعدش رفتن مشهد .....از غریبه تا خودی ...از هفت جد اونورتر 😃😁سوغاتی آورده بودن 👌
اون موقع هم واقعا ارزونی بود ...با ۱۲۰هزار تومن رفتن و اومدن
۱۲۰تومن هم پول بزرگی بود ...طلا گرمی نه هزار تومن بود
خلاصه عزیزای من منظور از گفتن اینا ...این بود که قدررر تک تک تومن هاتون رو بدونین 👌
امسال میگی معصومه سال سختی ...قطعا سال دیگه از اینم سختتر خواهد بود 👌
همانطور که از نظرمون سال ۴۰۰سال خوبی بود
الان خواهرم سالهاست تو همون نقطه است ..در حالیکه سال ۸۴که میگفتم زمین بگیر
میگفت ول کن من میخوام از اینجا فرار کنم ...تو میگی زمین بگیر
👌
الان سه تا بچه بزرگ شدن ...همشون دم بخت هستن و پسرش تقریبا ۱۳سال 👌امروز فردا ست که سربازی بره
و آهی در بساط نداره...که اگه ازدواج کردن جهاز بده
متاسفانه دیگه سلامتی اشون با کار کردن زیادی به خطر افتاده
روزی چند ساعت اونم به خاطر اینکه مجبور ....کم میارن
نشسته قالیبافی میکنه 👌🙁
الان بچه هاش میگن که اگه مادر پدرمون اون زمون پونصد متر ...کم کم از اون زمین ها میگرفتن ..ما برای خودمون کار میکردیم
نه برای مردم که از صبح تا شب بریم ...لباس بفروشیم شب ساعت ده برگردیم ...ماهی پنج تومن 🙁
نه جمعه باشه نه تعطیل نه غیر تعطیل👌
الان همون منطقه متری شده چهار ملیون تومن ...هزار متر میگرفت خورد خورد الان میشد ان مبلغ پولش
یعنی اونقدر ریخت و پاش داشتن که به راحتی آب خوردن میتونستن بگیرن 👌
مشهد فقط یه مثال عینی بود ....یه خونه ی نقلی داشتن فروختن که بزرگتر کنن ...پولش رو تو دست خرج کردن رفت ،،،به ته دیگ که خوردن
گفتن بریم مشهد از امام رضا خونه طلب کنیم 🙁
یعنی در این حد بودن ...
فداتون شم منظور کار کردن و تلاش شبانه روزی مهم نیست
مهم اینکه تو مغز اقتصادی داشته باشی
مهم اینکه بتونی ...خیلیا قناعت میکنن 👌 صرفه جویی میکنند ولی متاسفانه بلد نیستن چطوری سرمایه اشون رو تبدیل به احسن کنن 👌 وقتی اینجا میگم نگاه به تابلو نکن بگیر
وقتی اینجا میگم زیر بار وام برو ...همیشه شرایط بر وفق مراد نمیشه که تو بتونی به راحتی پیشرفت کنی 👌
یه زمون آدم خوب پیشرفت میکنه ...از یه جایی به بعد بدن افت میکنه ..از همه مهمتر..گرونی میشه ...بچه ها بزرگتر میشن ...خواسته هاشون زیادتر میشه ....
پس ( بخواه بشوووو )