مبارکتون باشه دوست قشنگم 😍
چقدرررر ذوق کردم برات 😍
ان شاءالله قسمت همه ی مستاجرا ♥️
دو روز پیش از شهرستان یه مهمان بسیار عزیزداشتم، وقت دکتر داشت اومده بود خونمون، شب هم موند
از شهرشون کلی سبزی خوردن برام آورده بود، خودش زحمت کشید پاکشون کرد 😋
مبدونستم خورده نمیشه، منم سریع تره هاشو جدا کردم، شستم خورد کردم، اتیکت زدم سبزی سمبوسه گذاشتم فریزر 👌
یه کیسه ی بزرگ پر کردم، زنگ زدم خواهرشوهرم گفتم برات سبزی خوردن پاک شده گذاشتم بیا ببر، کلی ذوق کرد 😅🤗
بقیش هم تو دوتا قابلمه ی رویی(روحی 😁) گذاشتم، ان شاء الله تاآخر هفته سفره تکمیله
دو کیلو سیر آورده بود، اونارو هم به کمک دختر کوچولوها پاک کردیم خورد کردم خشک بشه برای پودر سیر 😍 چون مصرفم زیاده تو غذا و دیگه لازم نیست بخرم فعلا 😇
چند بسته سبزی آش، یه بسته بامیه و یه بسته باقالی هم آورده بود، اونارو هم اتیکت زدم گذاشتم فریزر 😋
از همه مهمتر چون فریزرم ساید هست و کشو نداره، یه لیست نوشتم از موجودی ، با مگنت زدم به درش 🌹😊 اینجوری چیزی از چشمم پنهان نمیمونه و اون ته گم نمیشه 😉 موقع غذا درست کردن هم فکرم بهتر کار میکنه
دستش درد نکنه، خدا رزقشون برکت بده ،هیچوقت دست خالی جایی نمیره، این خانوم از اقوام بسیار دورِ منه که از شهرستان خیلی کوچیک میاد، سرطان داره و برای درمان میاد اینجا
همیشه دست پر میاد و منو جلوی همسرم سرافراز میکنه ♥️
بچه ها این خانوم همسرش کارگرِ، اون شب که پیشم بود باهاش حرف میزدم 😇
میگفت همسرم ماهی 14 تومن حقوق میگیره
ماهی 7 تومن قرعه داره، دوتا پسر بزرگ داره و یه دختر متاهل
طبقه ی بالای خونشون رو ساخته بودن برای ازدواج پسرش، اما متاسفانه چند سال پیش دخترش تو کارش بدهی بالا میاره مجبور میشن همه ی طلاها و طبقه ی بالای خونشون رو با سند جدا بفروشن😔
الان بعد از 5 سال، اینقدر قرعه و وام گرفته و طلا خریده که میخوان یه زمین بخرن و کم کم سه واحد بسازه برای خودش و پسراش ♥️
جالبه که میخواد مثل دفعه ی قبل صفر تا صد کار ساخت و ساز خونه رو خودش به عهده بگیره، چون معتقده شوهرش به اندازه کافی این سالها کار کرده و خسته شده نباید بیشتر از این فشار روش باشه 😊
این خانم با اینکه خیلی خیلی به خودش اهمیت میده، در حد وسع مالیش شیک پوشه، و به تغذیش ویژه و مخصوص رسیدگی میکنه 🤗😍 تمام حساب کتابای خونه هم با خودشه، مدیر و مدبرِ کلا ☺️😍
راستی یه مغازه کوچیک هم داره که ارزان سرا طوره و به قول خودش کمک خرج زندگیشونه
صبح که صبحانشو دادم و خواستم راهیش کنم، اگفت نمیرم ترمینال شهری، میرم عمده فروشا
میخوام برای مغازم کمی خرید کنم و با خودم ببرم 😍
اصرار کردم ناهار برگرد گفت نمیشه مغازم دو روز بسته باشه 😇 رزق و روزیم از دستم میره ♥️
با وجود بیماری همینقدر پر تلاشه و برای آینده بهتر میجنگه
ایشون حتی سواد کافی هم نداره، بعید میدونم بیشتر از کلاس ششم درس خونده باشه اما خیلی باهوش و زرنگه ♥️😍