سلام دوستان من میخوام یه تجربه از خودم براتون تعریف کنم که هم نکته اقتصادی داره هم برای بهبود روابط کمک کنندست. حدود 10 روز پیش یه مشکل خیلی جدی برای من و همسرم پیش اومد من خودم مقصر بودم و کارم هر روز شده بود گریه. فکر میکردم دنیا به آخر رسیده یه دفعه به ذهنم رسید که از مشاور کمک بگیرم امروز رفتم و صحبت کردم بهم یه راهکار داد اونجا بهش تو دلم خندیدم و گفتم اینم تازه مدرک گرفته و این حرفا ولی شب که همسرم اومد. راهکارشو انجام دادم و مشکلم حل شد. خلاصه که کمک گرفتن از مشاور رو حتما جدی بگیرین.
نکته اقتصادی اینکه مرکز مشاوره آرامش رفتم زیر نظر نیروی انتظامی هستن و همه نوع مشاوره ای رایگان انجام میدن آدرسشون هم میدان نقش جهان هست نرسیده به مسجد شیخ لطف الله
بنده خدا خواهرای من نه اینطوری نیستن ما همه چیز و برای هم میخوایم مثلا شاید یه مدت من نداشته باشم اونا داشته باشن و برعکس،ولی باید قبول کنم مدلامون فرق داره دیگه
مثلا خواهر بزرگم مثل معصومه جون انقدر اعتبار داره یخچال و تلویزیون خریده از دم قسط ولی یه وام میخواد بگیره نمیتونه چون از نقطه امنش خارج نشده بعد این همه سال یه جواز جور کنه
یه خواهرم اصلا شوهرش از کارگری دست نمیکشه یه کم ریسک کنه تو کار خودش بهترینه ولی نمیره پیشرفت کنه
همسر من هنش دنبال ریسکه از یه لحاظایی از اونا عقب مونده مثل خونه خریدن ولی مثلا اونم انقدر اعتبار داره وام اینا راحت میگیره
اما من دوست دارم چراغ خاموش جلو برم نمیتونم جلو بقیه هم میگم
مثلا تو جمع دخترعمو ها گفتم دیگه قرعه نمینویسم با ویپاد میخوام کار کنم 🫥
عیبی نداره اصلا خودتون رو سرزنش نکنید بالاخره کاری که شده ممکن برای هر کسی پیش بیاد و یهو بدموقع یه حرفی رو بزنه
ولی شما اختیار کامل دست رنج خودتون رو دارید وهیچکس نمیتونه شمارو مجبور کنه که بمن قرض بدید
من اصلا با قرض دادن مخالف نیستم بلکه خیلیم ثواب داره ولی به کی قرض بدی مهم و آیا قصدشون سواستفاده هست یا نه
من خودم بفهمم طرفم بدحساب هست و وقتی پولی رو میگیره درصدد پس دادنش نیست واقعا برای خودم دردسر درست نمیکنم
ولی شناختم کافی باشه کارشو راه میندازم ممکن یه بارم من به اون طرف رو بندازم
عزیزم الان ممکن ازت برنجن ولی بالاخره یکهفته یکماه تموم میشه میره ولی اگه بدید و پس ندن اونموقع همش دارید خودخوری کنید که کاشکی نمیدادم
انشالله بهترین تصمیم رو میگیرید
مثلا یه سری یکی از خواهرام از من ۳۴گرم طلا قرض گرفت و با جون و دل دادم
ولی یه شب تو تالار دعوت بودیم یکی دیگه از خواهرام گفتش پول داری فلان مبلغ من شاباش بدم گفتم ن ببخشید پول تو کارتم چون میدونستم بدم دیگه رفته تا خدا داند کی🤭
بگو شوخی کردم
تو چرا جدی گرفتی؟
تو منو نمیشناسی مگه؟
من کجا و هفت گرم طلا کجا؟
آرزومه بتونم یه گرمشو بخرم
و و و
روکین جون من واسه خرید خونه طلا و سکه فروختم، حتی همسرم نفهمید چقدر شد😁
خواهرمم با اینکه با هم اوکی هستیم، ازم پرسید گفتم میخای بدونی که چی بشه؟
سفت و سخت دهان دوختم🤐🫠
یه بنده خدایی امروز تو محل کارم قصد فروش ربع سکه داشت، زیر قیمت تابلو ازش خریدم( البته بصورت مخفیه، همسرم نمیدونه🫣)
نه فعلا دست نگه داريد خيلي هيجاني با خبر جديد و اتفاق پيش اومده بالا رفت صبح ٣٣٠٩بود يهو شد ٣٥٥٨ بايد صبر كنين تا ثابت بشه .... فعلا پولاتو با چنگو دندون نگه دار كارتتو بزار فريزر يخ بزنه از دسترس خارج كن تا وسوسه نشي گلم
