2777
2789

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


خواهش میکنم این بحث ویپاد و بلو رو ببرید تو دور همی جواب بدید ....اونجا تگ کنید و کد معرف رد و بدل کنید

واقعا انگیزه نمونده بیایم تاپیک 

تشکر و تشویقم با لایک کردن نشون بدید

کاش رویا یه فکری بکنه ...ده صفحه رد میکنم شاید یه پست انگیزشی یا گزارشی چیزی ببینم 

گفتم بیچاره خانوم ❤️ گفت آره ..اون خانوم هم یه ایرادی که داشت 👌 فقط غر میزد جلوی جمع به شوهرش هی م ...

سلام سلام معصومه جون راهمو پیدا کردم بلخره من بعد ده سال زندگی دوهزاریم افتاد کله کارد همسرم با برادرش تو یه کارته اینم خرج روزمره برمیداره از اون کارت اجاره و چک و قسط رو از اون کارت شریکی برمیداره  من اومدم نوشتم خرج های اینماه رو .فهمیدم حدودا ۸تومن برای خورد و خوراک هست اونو تقسیم بر روزهای ماه کردم تصمیم گرفتم هفته ای دوروز رو چیزی نخرم با جایگزینیش از خوه اشپزی کنم  اونو بزنم به کارت خودم اما چون کلن دستم خالیه برای هزینه های ماهم میخوام نصفشو باکس بندی کنم نصفشو پس انداز مخفی ...

اولین حرکتمم این بود بگم بخندین مامانم ۱۰تا تخم مرغ داد بهم منم پوله اونو زدم به کارتم  یه مقدارم داشتم لوتوس خریدم تو بورس چون دیگه این هفته نمیخریدیم مثل قضیه کنار گذاشتنی که شما گفتین


عیدی های دخترمم تبدیل کردم شد یه پارسیان ۱گرمی اها با یه طلا فروش هم برای قلک طلا صحبت کردم قبول کرد براش پول بزنمم اما اون به زیر دوتومن راضی نیست منم تا پولم جمع شه خرج میشه موندم چطوری حفظش کنم 

@masumehjoon    

خواهش میکنم این بحث ویپاد و بلو رو ببرید تو دور همی جواب بدید ....اونجا تگ کنید و کد معرف رد و بدل ک ...

بحث وام هم همینطور 

بنده خدا مامان سبحان کل وقتش شده جواب دادن به سوالات وام ....درسته در راستای مدیریت مخارجه ولی سوالها خیلی کش دار میشه ....کلی کاربر جدید هم هروز اضافه میشه و همین روال ابهامات و سوال و جواب ادمه دار میشه

راستی خانما ی تشکر اسااااااسی کنم بابت دعا و انرژی مثبتاتون

من گفته بودم همسرم بیکار شده خداروشکر2ماه برگشته سر این دوماهم بخاطر فشار و سنگینی کارا کم اومدم سایت

خداروشکر تونستم 2گرم طلاهم بگیرم

ظهر گفتم بهش قرعه میخوام بنویسم انگشتر بخرم.گفت فقط به فکر خودتی گفتم مطمئن باش به دردمون میخوره گفت ...

دقیقا شوهرمنم همینطوریه، حس میکنه طلا دیگه مال اون نیست

درحالیکه چندبار طلا فروختم

الانم یکم سود پول میگرفتم میدادم طلا، اونو ازم گرفته به بهانه اینکه قسطمون زیاده

من که نتونستم کاری کنم واسه طلا، فقط قرعه ریز شرکت میکنم میدم طلا، همین از دستم برمیاد

خدایا توکل میکنم به خودت(از رحمت من ناامید نشوید) 
خونتون مبارک عزیزم انشالله بساط شادی توش برپا بشه چه حس خوبیه خوندن پیام خونه دار شدن و ماشین خریدن ...

فدات شم عزیزم ان شاء الله خبرهای بهتر برای همه اعضای تاپیک مخصوصا شما 🥰

ان شاء الله همه مستاجرا زودتر از اونچه فکر میکنن صاحب خونه بشن 🙏

کاربری قبلیم شناسایی شدم یه جورایی😁

تو خصوصی بهتون میگم😉

سلام خانما  بنده عضو جدیدم و فقط بخاطر گروه های رویا جان عضو شدم.⚘⚘


مادر۳ فرزند هستم . خودم شاغلم . همسرم شغل آزاد داره و درامدش نسبتا خوبه.

خونه و ماشین هم داریم. بیمه اختیاری هستیم.ولی پس اندازی نداریم.

برنامه اقتصادی، هدف و بودجه بندی نداریم.چون هم پول خودم خرج میشه هم پول خودش.. همشم خرج خونه و بچه ها..

مشکلم با همسرم هست. هر زمان بشینم باش صحبت کنم و بپرسم درآمدت چقده، پولت کجاست، چقد خرج کردی چقد کنار گذاشتی؟ میگه خرج بالاس، گرونیه، خرج ماشین کردم خرج خونه کردم و ...

در حالیکه خودم خرج لباس و مدرسه بچه ها رو گردن گرفتم.. خرج کلاسای باشگاه و زبان بچه ها با من هست اگر اینکارو نمیکردم خودش انجام نمیداد و اصلا به این‌مسائل اهمیتی نمیده، به منم خرج نمیده دریغ از یه روسری😆.. قسط وسایلی که میخره با من هست چون بد حسابه و قسطارو نمیده همشون جمع میشن و من مجبور میشم برای آرامش خانواده پرداخت کنم.

هزینه بیمه رو مرتب پرداخت نمیکنه گاهی ۳ تا ۴ ماه پرداخت نمیکنه من مجبورم پرداخت کنم.. عید بیمارستان بستری شد.. دستمون خالی بود.. از برادرم پول قرض کردم.. هیشکی باورش نمیشد ۱۰ میلیون تو خونه نداریم...الحمدلله بخیر گذشت و برگشت خونه و الان کمتر میتونه بره سرکار و بیشتر تو خونس..

هزینه ها رو چک کردم متوجه شدم از تابستان پارسال قبض برق پرداخت نکرده و باید ۴ میلیون پرداخت کنیم قبض گاز همینطور... 

الانم دارم برای پول بیمه فروردین و اردیبهشت پول جمع میکنم که چند روز دیگه باید پرداخت کنیم..

پول برق هم هست ، پولی که از داداشم قرض کردم هم هست

الانم پرسیدم ..نشستم باش حرف زدم که تو چکار کردی با ما چرا مدیریت نداری،، منکه دارم‌کمک میکنم خرج میکنم تو چرا حواست نیست به مخارج؟ میگه گرونیه..

خودم ۱۷ م حقوقم هست و همسرم تقریبا ۲۵ میلیون درآمد داره که ثابت نیست گاهی بیشتر گاهی کمتر ...

یکم همسرم کم تحمل و بدخلق هست یعنی تحمل سوال و جواب نداره سریع جبهه میگیره و دعوا راه میندازه...

الان که عید به مشکل برخوردیم فکر کنم متوجه شده که باید رویه مدیریت رو عوض کنیم..

🍉 یه راه بم نشون بدید تا بتونم همسرم رو متقاعد کنم بم خرج بده

معصومه جان و دوستان راهنمایی کنید لطفا...

فدات شم عزیزم ان شاء الله خبرهای بهتر برای همه اعضای تاپیک مخصوصا شما 🥰 ان شاء الله همه مستاجرا زو ...

حالا من اینجا ب خواهرشوهرمم معرفی کردم که بیاد بخونه.

پستای برگزیده هم برا شوهرم میخونم

شناسایی هم بشم برام مهم نیست.

شما هم سعی کن برات مهم نباشه

خدایا شکرت
خواهش میکنم این بحث ویپاد و بلو رو ببرید تو دور همی جواب بدید ....اونجا تگ کنید و کد معرف رد و بدل ک ...

دقیقا تمام صفحات شده ویپاد و رسالت و وام … شاید به جرات بشه گفت هشتاد درصد کامنت ها درباره وام و همشم سوالات پر تکرار 

یعنی هیچ تلاشی برای خوندن تاپیک نمیکنن برخی دوستان

فقط یه سوالو ده تا کاربری مختلط پرسیده🥴🥴

واقعا منم تمایلی ندارم نه کامنت بگذارم نه بیام بخونم دیگه🥴🥴🥴

سلام عزیزم وقت شما هم بخیر و نیکی♥️ بله دقیقا شده فقط چت و صحبت های متفرقه .....و وام ویپاد و .. ...

سلام معصومه جان‌. خوبی عزیزم؟ 

شما گزارشهات درسه عزیزدل، والا من خودم که خیلی نکته ها ارت یاد میگیرم هر دفه ولی برای اینکه صفحات به تمجید و تحسین جلو نره به لایک بسنده میکنم.

در مورد گزارش دادن هم که خودم هر وقت کار خاصی انجام دادم اومدم اینجا گفتم. حالا سعی میکنم گاهی مثل خودت ریز و با جزئیات بنویسم. خودت که میدونی قبلا گفتم که در حال حاضر داریم سعی میکنیم کم خرج باشیم البته اگه آقای همسر با حس تامینش اجازه بده. دو روز پیش نشسته بودم داشتم برنامه غذایی هفته پیش رو رو مینوشتم خیلیم تمرکز کرده بودم که با مواد غذایی که داریم انجامش بدم، خدا رو شکر همه چی تو خونه هست فریزرم پره خرید خاصی نداریم یادت باشه گفتم که یه چیزاییم از شهرستان برگشتنی مادر همسرم لطف کرد داد بهمون، خلاصه میخواستم هم غذاها متنوع باشه و هم طبخش زیاد زمانبر نباشه چون سه روز در هفته صبحها باشگاهم و بقیه روز هم باید حتما چند ساعت روی تابلوهام کار کنم، مثل خودت تو خونه شاغلم.

ما ناهار معمولا سه یا چهار وعده برنج و خورشتی میخوریم و بقیه روزها هم آبگوشت و ماکارانی و هر هفته یکی از قاطی پلوها، ناهار هیچ روزی هم تکراری نیست، شام هم سبک در حد سوپ یا عدسی یا آش و املت و ...) 

مشغول نوشتن و فکر کردن بودم همسرم پرسید چیکار میکنی گفتم تمرکز کردم با وسیله های خونه برنامه غذایی بنویسم دیدم رفت تو فکر... یکی دو ساعت بعد رفت بیرون و با دو تا دست کاااااملا پر برگشت، کلی خرید تره بار و میوه انجام داده بود، حالا میوه چند مدل داشتیم، تشکر کردم گفت هر چی لازم داریم بهم بگو اصلا لازم نیست مراعات کنی خودم همه چیو تامین میکنم، اینجوری شد که حس تامین همسر جان چند صد تومن خرج اضافه آب خورد. ولی خب دیگه تا حداقل یه هفته خرجی نداریم به جز شیر که هر دو روز یه بطری میخریم و نان لواش هفته ای ۲۵ عدد.  این از این.‌..


 اول هفته، دو روز مهمون داشتم خودمونی بودن غذای تجملاتی نذاشتیم. ناهار روز اول دلمه با برگهای خانه مادر و پدر همسرم درست کردم کنارشم سالاد شیراری و دوغ بود و برای شب هم کوکو سیب زمینی با سیب زمینی و تخم مرغهایی که مادرهمسرم داده بودن پخته شد. 

ناهار روز دوم با مهمونامون جایی دعوت شدیم و برای شام هم املت درست کردم. وسایل صبحانه هم که خدا رو شکر همه چی داخل خونه بود، از مربای به که خودم پخته بودم تا ارده و شیره و پنیر و نیمرو.


دیشب تصمیم گرفتیم امروز بریم نمایشگاه کتاب، صبح قبل رفتن به باشگاه دو تا سیب زمینی گذاشتم آبپز شد، تو فریزرم سینه مرغ و هویج و ذرت پخته داشتیم با چند تا خیارشور و ماست و سس خیلی کم دو تا ساندویچ الویه برای ناهار درست کردم که لازم نباشه اونجا غذا بخریم.

همسرم میخواست طرح ترافیک بگیره که از باشگاه برگشتنی دیده بودم خیابونا خیلی شلوغه بهش گفتم نمیخواد بگیری با مترو میریم که تو ترافیک خسته نشیم، هزینه طرحم اینجا پس انداز شد.

کتابی هم پسند نکردیم یه مقدار سبک غرفه ها و محصولاتشون امسال باب میل ما نبود، قیمت کتابها هم نجومی بالا بود. ولی به عنوان تفریح فرهنگی و گشت زدن لابلای کتابها خوب بود‌. البته من یکی دو سالی هست که به کتاب صوتی و پادکست رو آوردم و حین کار نقاشی روح و ذهنم رو با اونها تغذیه میدم.

این گزارش این هفته من تا امروز بود استاد جان💝


2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

پدرشوهر

sm73 | 5 دقیقه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز