راستش تو دنیای واقعی کسی جز همسرم از درامد پدرم خبرنداره
اهل اینکه بخوام بقول خودمون لاف آبادانی بزنم نیستم
فقط خواستم راهنمایی کنن
و منم حرفا ب مادرم انتقال دادم که سبک آشپزی رو عوض کنه
باورت میشه خودشون نون و ماستی گوجه ای چیزی حاضری میخورن
برنج و گوشت نمیخورن هردو مریضن متاسفانه
آخه همسرم میگه بابات رو حرفت حرف نمیزنه پول ازش بگیر فلان کار براش انجام بده
بارها برادرام گفتن ما هرچه داریم از خواهر داریم
حواسم به همه چی خونه پدرم هست
خیلی از وسایل خونه و عوض کردم (با پول خودشون).
تلاش کردم تا خونه رو عوض کردن و یه خونه دیگه هم خریدن که الان خودش خیلی موقعیت عالی داره.
ندار هم نیست
مهمون نواز ب شدت.پدرم چون سختی کشید دلش نمیخواد ما چیزی کم داشته باشیم
شوهرم وقتی اومد خاستگاریم گفت هرکس منو میبینه میگه خدا چقد دوست داشت که با این خانواده وصلت کردی
ولی همیشه میگه باید کاری کنم که بابات پیشرفت کنه.
تنشون سالم باشه
سایه بابام بالاسرمون باشه سرمایشم خوبه شکرخدا
ولی اگ کس دیگه ای بجای بابام بود
الان ۱۰تا خونه داشت
بازم راضیم ب رضای خدا و ان شاءالله از ماه های بعد میام خبرای خوبی میدم
یه دنیا ممنون خواهرای گلم