دقیقا همینطوره
یه خانم باید متناسب با درآمدی که وارد خونه میشه هزینه کنه
حالا یکی لباس دوست داره
یکی دیگه سفر
و خیلی چیزای دیگه
ولی گاهی خانمها وقتی از صفر شروع میکنن
بعد سالها که به همه چی میرسن نمیتونن تعادل برقرار کنن
و روال سابق رو پیش میبرن
همین خانم زندگیش رو توی یه زیر زمین توی یه جای خیلی پرت شروع کرد
اما خدایی همسرش خیلی زبر و زرنگ بود
ا
هر سال پیشرفت چشمگیری داشتن
بعد از اینکه خونه و مقدار قابل توجهی سرمایه گذاری کرده بودن
خیلی ها بهش گفتن به فکر خودت باش به خودت برس
شوهرت چند لول خودش رو ارتقا داده تو هم خودتو بروز کن
اما کو گوش شنوا
همسرش اینقدری برای خودش ارزش قائله که لباسهاش رو میبره خشک شویی که مرتب باشه
ادکلن های گرون و مارک
اما خانم با مانتوی رنگ و رو رفته میشینه تو ماشین
شوهرش چند باری به مادر خانومش گله کرده
و نکته درد آور ماجرا اینجاست که یه خانمی کمین کرده برای زندگیش
و دست گذاشته روی نقطه ضعف خانم
غذا میپزه میبره خونه اینا میگه دورهم باشیم
این خانم هم خوشحال که یه غذای مفتی بهش رسیده
یا مثلا همون همسایه میگه من جوجه درست کردم با هم بریم پارک و ایشون صرفا چون مفته سریع پا میشه با شوهرش و بچه هاش میره
اصلا فکر نمیکنه چرا یه خانم مجرد غریبه که صرفا همسایه هست باید اینقدر منو مهمون کنه
و من چرا باید یه زن رو وارد حریم شخصی خودم بکنم
شوهرشم از خدا خواسته
براش دعا کنید عاقبت به خیر
میترسم چند سال دیگه شوهرش طلاقش بده یا خدای نکرده فوت کنه
ایشونم که هیچی به اسمش نیست آواره بشه
بچه هاشم گفتن بابامون فوت بشه اموال رو تقسیم میکنیم هر چی به مامانمون رسید یه فکری به حال خودش بکنه