سلام و صد سلام دوستای گلم عزیزای دلم ❤️
صبح همگی بخیر و نیکی باشه ❤️
خب جونم براتون بگه که شب اونقدرررر خسته بودم
که نمیدونم کی بیهوش شدم 😊نتونستم بیام گزارش بدم 😍
پری روز که دیدم طلا تا مرز ۳۳۸۰/۰۰۰رفته
یه ذوقی داشتم من که برم شده یه تیکه بگیرم 😍😉
خدا خدا میکردم که پول اجاره ها رو زود بزنن 👌
با اجاره ها و پس انداز مخفی خودم و مدیریت هایی که میکنم
و میگم این پول جایزه به خودم😉۳۴/۵۰۰پول داشتم
فقط مخفی های خودم رو هم گذاشته بودم ویپاد که برام وام پنجاه ملیونی باز بشه 😍
گفتم خوب که خرید پله ای داشته باشم
حیف واقعا تو این قیمت آدم یه تیکه خرید نزنه 😉
شده حتی چند سوت ولی بگیر دوستم
خلاصه راهی طلا فروشی شدم 😍
اول سراغ النگوی قبلی که گرفتم رفتم
گفتم یه دونه هم بگیرم و بشه شش تا 😍
که عالی عالی میشه
ولی متاسفانه طلا فروش گفت که نداریم 😊
گفتم پس آقای طلافروش یه کاری بدین که زیاد سود و اجرت نداشته باشه من برای پس انداز میخوام
از ویترین در آورد و گفت بیا ببر
سه تا النگوی کج و کوله 😁
گفتم اینا که کج
گفت دیگه چی میخوای با دو درصد حساب میکنم برات
حساب کرد گفت ۴۶۸۰۰۰۰۰😉
گفتم نه اونقدری ندارم دارو ندارم سی و چهار خورده ای
گفت دوتاشو بردار
گفتم یه لحظه بذارین فکرامو بکنم
بعد گفتم معصومه به زودی دستت پول میاد یا نه ؟
فکر کردددددم و فکر کردم
اول در آمد همسرم رو در نظر گرفتم
یادم اومد به زودیا پول نخواهد گرفت
اینا هم بدون درصد بودن اصلا امکان نداشت که مدت دار بده
مثل دفعه های قبل با چک بده 👌
که یه دونه چکش هم این نزدیکی هاس 😩
بعد صاحب کارم اومد به ذهنم ...
گفتم نه بابا از اونم چند روز دیگه برای قرعه ای که گذاشتم
پول خواهم گرفت ✅
روم نمیشه تو ماه دوبار ازش اونم nمبلغ بگیرم
چیکار کنم چیکارررر نکنم
یه لحظه به یادم افتاد گفتم معصومه از کاره پاره وقت ( شغل دوم خودم )😍
چند روزی مونده تموم کنی ..فوقش یه هفته ای تموم میکنی 😍
در حالیکه از بیرون داشتم ویترین رو نگاه میکردم
داخل شدم گفتم آقای ....سه تاشو بده من واسه پس فردا چک بدم براتون
گفت چقدر کم داری ؟خودم رو یه تکوندم 😁گفتم ده ملیون
گفت باشه بنویس واسه شنبه بذار واسه تو خوب باشه
یعنی یه ذوقی کردم من 😍
گفتم خدا خیرتون بده
اینجا بود که بازم مدیریت زمان حرف اول و آخر رو می زد😍
یه روز هم یه روز بود برای من 😊یه روز یعنی ۲۴ساعت
خلاصه فاکتور رو بیستیم و چک رو نوشتم 😍و معصومه با یه حرکت صاحب تقریبا ۱۴گرم طلا شد 😍
قبل رسیدن همسرم به خونه ..زود خودمو رسوندن به خونه یه دونه از النگو هارو جدا کردم
گذاشتم جای مخصوص 😍مخفی خودم 😉 چون بخشی از پول بابت مدیریت های خودم و مخفی های خودم بودن
که نوش جونم 😁😉
از دیروز نشستم سر کارم که زودی تموم کنم و بتونم جای چک رو پر کنم 😍
بچه ها یه اعتماد بنفسی به آدم میده این پولا
این طلایی که میگیریم 😍
از همههههه مهمترررر میدونی چیه ؟
اونجا که پول اجاره ها به کارت واریز میشه و تویی که نون دستمزد چندین ساله ات رو میبینی 😍😍😍😍😍😍😍
چنان حال دلت خوب میشه 😍چنان کیف میکنی که خدا میدونه
به وقتش آینده نگری کنی و یکی دوتا ملک بگیری و بدی رهن یا اجاره
چند سال بعد که توان کار کردن رو نداری
میشه حقوقت که سر ماه واریز میشه به حسابت 😍
بیایین شما هم بذارین جزو اهدافتون
ادامه دارد......