خب واما گزارش این دو روزه ی من 🥰
جمعه قرار بود یه عزیزی شام بیان خونمون دو نفر بودند ♥️
صبح روز جمعه بیدار شدم ...همسرم رفت رای گیری
گفت میای بریم ؟
گفتم نه یکم کار دارم تو برو ما خودمون میریم ♥️
زود خرید های یه روز قبل که مونده بود .. به علت.خستگی نگه داشتم بودم واسه فرداش یعنی روز جمعه 👌
اول کاری به اونا سر و سامان دادم که حیف و میل نشه 😍
زود کدوها رو که اندازه ی بند انگشت بود شستم
آبشون که رفت قشنگ سرخ کردم همون درسته ...درسته
به تعداد نفرات گذاشتم تو زیب کیب برای کنار خورشت مرغ و کنار چلو خورشت 😋
قارچ هارو شستم 😍 خشک شدم زود خورد کردم
یه مقدارش رو برای سوپ ...و مابقی رو برای خوراک و کنار خورشت و داخل ماکارونی و پیتزا و لازانیا 👌
قشنگ بلانچ کردم که چند ماهی داشته باشمشون 👌
همشون با حوصله ی فراوان
بادمجان گرفته بودم باز ...سرخ کردم گذاشتم فریزر 👌 حداقل سه وعده دارمشون
شوید ها رو هم اینور اونور کردم آخر سر خشک شد پودر کردم شد دو شیشه ی بزرگ 😍
بعد اینا به شام فکر کردم که چی بذارم ؟🤔
اول گفتم برم مرغ بگیرم ...همون خورشت هویج با مرغ بذارم ....یا همون مرغ و کدو و مابقی مخلفات بذارم 👌
بعد که فریزر رو باز کردم ....که چک کنم چی دارم چی ندارم
دیدم یه بسته گوشت دارم ..😍.از اون روزی که گفتم گوشت زیاد بود اندازه ی یه وعده برداشته بودم ازش 😃
زود در آوردم ...لوبیا خیس کردم
گفتم قرمه سبزی میذارم و همون گوشت هم خورده بشه بره
تا برای خرید جا باز بشه 👌
برنج رو خیس کردم
لوبیا رو خیس کردم
یه نگاه به یخچال انداختم دیدم بله دیگه از این مهمونی
هیچی کم و کسری ندارم 😊
سبزی خوردن هم دارم تو یخچال ...چون من تو قابلمه ی روحی نگه میدارم از دوروز قبلش داشتم و ترو تازه مونده بود که دوباره هزینه نکردم
با دخترم آماده شدیم بریم رای بدیم و بیایم 😍دخترم هم رای اولی بود 😊با ذوق و شوق راهی رای گیری شدیم
پیاده رفتیم که یه پیاده روی هم کرده باشیم 👌
با مهمونا طی کردیم که پارک بریم 😊
بعد برگشتن هم سوپ گذاشتم ...سوپ هم ریختم تو زود پز که بردنمون راحت بشه
مهمونا هم موقع اومدن گفتن نوشابه نگیر خودم میگیرم 👌
زحمت نوشابه هم خودشون کشیدن ♥️
برای میوه هم هندوانه بردیم ....و تخمه از خونه داشتیم بردیم
رفتیم پارک که هوا خنک بود فقط یه ساعت و نیم نشستیم
اینجا اونقدر خنک عصرها که پنجره هارو میبندیم میخوابیم 😊
بعد شام اومدیم ....مهمونا شب رو موندن ♥️
صبحانه چیزی نداشتیم
چون اخر هفته بود و من شنبه ها میرم خرید
صبح روز شنبه رفتم خرید صبحانه
۲۶۰شد لبنیات ....از این ۲۶۰دو کیلو هم شیر گرفته بودم
یه قاشق ماست مونده بود که نگه داشته بودم ماست بزنم باهاش 👌
اندازه ی یه ظرف پر هم ماست زدم که مصرفمون زیاد 👌
این از گزارش جمعه
دیشب هم بعد شام زهرا اینا زنگ زدن که هستین یه تک پا بیاییم ببینمتون ♥️
ساعت ده و نیم شب بود اومدن
همسرم گفت چی میخوای بگیرم ؟
گفتم همه چی داریم هیچی 👌
خیار داشتیم ....هندوانه داشتیم قاچ کردم گذاشتم تو ظرف میوه
و تخمه گذاشتم و پفیلا درست کردم 👌
دوروز مهمون با ۲۶۰هزار تومن اونم برای صبحانه ی چند روز خودمون میرسه ...👌
هندوانه ها هم همسرم برای یه عزیزی کار کرده بود دستمزد
شش تا هندوانه داده بود...که با مدیریت خورده میشه و دو تا مهمون بدرقه کردم با این هندوانه ها
این از گزارش دو روزه ی من 🥰
رو کنین ببینیم شما چیکارا کردین